جونگکوک و تهیونگ قرار بود چشم های پسر نابیناشون باشن، نوری باشن که برای مسیرش نیاز داره و عشقی بهش بدن که حتی فراتر از نیازش بود؛ قرار نبود برای یه زندگی بهتر، از تهیونگ سوءاستفاده بشه و جونگکوک هیچ وقت دلش نمیخواست درگیر قتل بشه. ← قلبش درد می کرد، فایده نداشت هر بار چقدر اون عروسک های خوشگل رو جلوی صورت پسرش تکون بده تا براشون ذوق کنه چون در نهایت مجبور میشد اون هارو با پوست نرمش تماس بده یا توی بغلش بزارشون تا حسشون کنه. ″چرا اون؟ چرا پسر ما؟ اون باید همهٔ چیزای خوشگلی که براش آماده کرده بودیم رو میدید، دیگه نمیخوام اون دکترهای لعنتی بهم بگن که به معجزه امیدوار باش...″ ↝Name: [ 🌔Obvious (Meecha) ] Couple: [ KookV ] Gener: [ Romance, Drama, Mperg, Smut ] Written by: 𝐋𝐢𝐲𝐚 ⟵All Rights Reserved