Traumatized [NamJin]
  • مقروء 1,487
  • صوت 279
  • أجزاء 11
  • مقروء 1,487
  • صوت 279
  • أجزاء 11
مستمرة، تم نشرها في يولـ ٣٠, ٢٠٢٣
للبالغين
مرد لبه تخت با فاصله از پسرک نشست. "زودباش. درست زیر تختت مخفیش کردی. مگه نه؟" 

سوکجین سر چرخاند. قطره اشکی روی گونه‌اش غلتید که دستش را ناشیانه روی صورتش کشید تا غرور نه چندان محافظت شده‌اش را حفظ کند. سر خم کرد و دستش، زیر تخت را فتح کرد. شئ براقی که نور را بازتاب می‌کرد، پیدا شد.

لرزش انگشتانش به وضوح مشخص بود و این دلیل کافی برای متوقف شدن را به او نمی‌داد. تیغ را روی زخمی که به تازگی فرصت خوب شدن را به دست آورده بود، گذاشت.

پلک‌هایش از درد بر هم افتادند. سرش را به تاج تخت چسباند و اجازه داد تیغ بیشتر در پوستش فرو رود.

کاپل: نامجین/ویهوپ (هوسوک تاپ)
ژانر: درام/انگست/اجتماعی/رمنس/روان‌شناسی/تراژدی
جميع الحقوق محفوظة
قم بالتسجيل كي تُضيف Traumatized [NamJin] إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
✧HOME✧ بقلم timi_vkook
42 جزء undefined أجزاء مستمرة
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook