مرد لبه تخت با فاصله از پسرک نشست. "زودباش. درست زیر تختت مخفیش کردی. مگه نه؟" سوکجین سر چرخاند. قطره اشکی روی گونهاش غلتید که دستش را ناشیانه روی صورتش کشید تا غرور نه چندان محافظت شدهاش را حفظ کند. سر خم کرد و دستش، زیر تخت را فتح کرد. شئ براقی که نور را بازتاب میکرد، پیدا شد. لرزش انگشتانش به وضوح مشخص بود و این دلیل کافی برای متوقف شدن را به او نمیداد. تیغ را روی زخمی که به تازگی فرصت خوب شدن را به دست آورده بود، گذاشت. پلکهایش از درد بر هم افتادند. سرش را به تاج تخت چسباند و اجازه داد تیغ بیشتر در پوستش فرو رود. کاپل: نامجین/ویهوپ (هوسوک تاپ) ژانر: درام/انگست/اجتماعی/رمنس/روانشناسی/تراژدیAll Rights Reserved