[ سازمان ] سال 1572 پنج تا دوست صمیمی؛ پارک ، مین ، وانگ ، جئون و کیم به خاطر مرتکب شدن به یه اشتباه .... از اون موقع 450 سال گذشته و حالا قدرت از پدرها به پسرها رسیده و الان اونها مجبورن پایبند قوانین اجدادشان باشن . این وسط چه اتفاق هایی ممکنه پیش بیاد؟ بخشی از داستان : نامجون: میدونم با تاسف من هیچی درست نمیشه اما من واقعا متاسفم و قول میدم که جبران کنم و اولین قدم هم برای جبران کارم جدا شدن از عمومه . از تشکیلات عموم جدا میشم و با تو و پدرت همراه میشم. امیدوارم که تو منو ببخشی. جین برای بار دوم توی اون شب شُکه شد. الان واقعا نامجون میخواست عموش ، کسی که این همه سال بزرگش کرده بود رو ترک کنه، و به خودش و پدرش کمک کنه فقط بخاطر اینکه جین ببخشدش . ****** جونگ کوک : نشنیدم جوابتو .... فهمیدی چی بهت گفتم ؟ تهیونگ : ب..بله. فکش رو ول کرد و یه قدم بهش نزدیک شد و گفت : جونگ کوک : آفرین عزیزم ، امیدوارم دیگه تکرار نشه چون فقط با یه سیلی قضیه رو تموم نمیکنم . اینم بدون که رفتار من فقط به رفتار خودت بستگی داره... خودتی که تعیین میکنی باهات مثل یه زندانبان رفتار کنم یا یه شوهر پس از این به بعد حتما مراقب حرف هات و رفتارت باش **** ژانر: اکشن، اسمات ، عاشقانه ، جنایی ، مافیا، .. زمان آپ: آخر پارت اول توضیح دادم (^-^)/💜Hak Cipta Terpelihara