تو مهمونسرایی که لویی مسئولش هست؛ سر و کله ی یک مهمان مرموز با کول باری از اسرار پیدا میشود. و لویی او رو به انزوایی که با سگش تقسیم کرده راه میدهد.
" sama_rshdi نقاشی از سما رشیدی"
❧ Larry Stylinson 🌱
•ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ•
- فقط یه لمس کوچیک لازمه تا اشک هاش رو دیوانه وار شلیک کنه! چه برسه به دستهایی که احاطش کرده بودن.. انگار تنها چیزی که واقعا نیاز داشت همین بود! همین گوی کوچیکی که هیچ چیزی غیر از خودشون و احساساتی که جریان داشت توش نفوذ نمیکرد..
و چی میشد اگه این تنها چیزی باشه که میخواست تا ابد نگهش داره؟!
___
-K.