تفنگ رو سمت مرد بزرگ تر گرفت. دقیقا توی صورتش وصیتی داری؟ تهیونگ خنده ای کرد و به لوله تفنگ نگاه کرد و زبونشو زیر تفنگ کشید و عقب اومد -وصیت؟ نه ممنون ولی میخوام تنتو دوباره توی تخت بچشم ابروشو بالا انداخت و به تهیونگ خیره شد و چی باعث میشه فکر کنی من قبول میکنم؟ -لرزش دستت پسر پدرخانده مافیا!