You will not be left alone♡sasusaku
1 part Complete The life I live does not mean anything to me, wake up every day, get dressed and go to school.
I live in a house full of silence and I am the only one who breaks that silence.
I do not have many friends at school or it is better to say I do not have friends, but I try to be strong and that alone makes me strong.
I walk to school every day and on the way to school I see my classmates , and they do not have the feeling of loneliness that I have.
It is not that I am not satisfied with my life, but I have nothing to lose.
I've lost everything before, I do not even remember how to smile.
My life was meaningless until I met him, I must say he made my world colorful.
But is the end of any story happy?
I wrote this story in both Persian and English
زندگی که من در آن زندگی می کنم برای من معنی ندارد ، هر روز بیدارشو ، لباس بپوش و برو مدرسه
در خانه ایی زندگی می کنم که پر از سکوت است و من تنها کسی هستم که آن سکوت را می شکنم.
در مدرسه دوستان زیادی ندارم یا بهتر است بگویم دوستی ندارم،اما سعی می کنم قوی باشم و همین تنهایی باعث قوی بودنم می شود.
هر روز پیاده به مدرسه می روم و در راه مدرسه هم کلاس هایم را میبینم که با دوستانشان آن احساس تنهایی که من دارم را ندارند
اینطور نیست که از زندگی ام راضی نباشم ولی چیزی هم برای از دست دادن ندارم
من قبلا همه چی ام را از دست دادم ، حتی یادم نمی آید چگونه لبخند بزنم
زندگی من بی معنی بود تا زمانی که او را ملاقات کردم ، باید بگویم او دنیای من را رنگارنگ کرد
اما آیا پایان هر داستانی خوش است؟