میخواست آزاد باشه خواسته زیادی بود؟ میخواست جایگاه حقیقی خودش رو داشته باشه خواسته زیادی بود؟ حرف شنوی از اون مرد براش مرگ بود ! پس اون کاری کرد که مرگ جلوی پاهایش به التماس در بیاد! اما باز هم دلش آرام نداشت... اون رو میخواست بوسه هایش صدای آرام و بَمش آغوش های بی منتش را... ! اما ... ___________________________________________________ کاپل : کوکوی /کوکته زمان آپ: جمعه ساعت ۱۲ کاپل فرعی : سپ ... ارانا و لیانا( لزبین) نویسنده : مارلین ___________________________________________________ خب خب سلام من اومدم با یه ایده جدید خب خیلی گشتم دیدم اما پیدا نکردم اون چیزی رو که میخواستم حالامن چی میخوام یه بوک هیجانی که تهیونگ توش لوس آبکی نباشه جونگکوک رئیس مافیا نباشه و.... پس خودم دست به کار شدم و یه دونه شروع کردم به نوشتن ... خواهشن حمایت های قشنگتون رو ازم دریغ نکنید و هوام رو داشته باشید ... قلم من یه جورایی خودمونی هست و نمیدونم خوشتون میاد یا نه اما من تلاشم رو میکنم یه فیکشن خوب کامل بنویسم که شما رو توش غرق کنه ... در آخر مخلص شما مارلین . بوس به پَس کلتون قشنگا.All Rights Reserved
1 part