Everything I wanted
  • Reads 7,168
  • Votes 1,262
  • Parts 33
  • Reads 7,168
  • Votes 1,262
  • Parts 33
Ongoing, First published Aug 18, 2023
⛔️این داستان اصلا گل و بلبل نیست، حوصله ی کتک کاری ندارین نخونین!⛔️
------------------------------
-ته ته بهتره برای بقیه ی عمرت هرگز چشمت ب اون مرد نیفته که به گا میری!
-/-/-/-/-/-/-/------------------

پنجاه درصد امكان داشت بعد از امشب، بعد از تموم شدن كارش، کیم تهیونگ رو کمتر آزار بده!

اما بعد از امشب غير ممكن و بعيد بود!
:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-------------|

نيشخند زد:
-من هنوز حتي شروع نكردم امگا! خيلي واسه خسته شدن زوده!

\_\_\_\_\_\_\_\_\_\-----------:

-میخوای بذارم فرار کنی؟...
خنده ی بی صدایی که روی حالت چشمهای یخ زدش هیچ تاثیری نداشت!
-به فکر سرگرمی منی امگا؟...سعی نکن واسه فان و خوش گذرونی من فرار کنی چون این دفه پرونده نمیفرستم...تیکه های بدنه که به دستت میرسه!
All Rights Reserved
Sign up to add Everything I wanted to your library and receive updates
or
#21کوکوی
Content Guidelines
You may also like
Love in nyc by camomile_13
15 parts Ongoing
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts
𝙁𝙪𝙘𝙠𝙞𝙣𝙜 𝘼𝙡𝙥𝙝𝙖'𝙨 || 𝙑𝙆𝙊𝙊𝙆 by Juliet_Vk
20 parts Ongoing
⸙ 𝙁𝙪𝙘𝙠𝙞𝙣𝙜 𝘼𝙡𝙥𝙝𝙖'𝙨𓂃 ⊹ قامت ایستاده پسر دقیقا روبه‌روی پنجره‌ی نیمه بازی که نور زرد خورشید رو منعکس میکرد، تصویر رویایی رو به وجود آورده بود. اون پوست نرم و شیری رنگ که با قهوه‌ایِ درخشان موهاش هارمونی زیبایی رو خلق کرده بود، با وجود آشکار شدن ظرافت اندامش که به لطف تابش نور خورشید، از پس پیراهن سفیدش پیدا بود، صحنه‌ای بس شگفت انگیز رو مقابل نگاه آلفا به نمایش می‌گذاشت. درون سینه‌ی پر تپشش، نفسی حبس شد و ضربان قلبی جا افتاد...می‌دید و چه بی‌رحمانه با هر نگاه، بارها به اون امگای پرتقالی دل می‌باخت! ⊹ خلاصه: جئون جونگ‌کوک، امگایی که بعد از گذر از اتفاقات تلخ گذشته‌اش، با هویت جعلی یک "بتا" موفق به ساختن یک زندگی آروم و بی‌دردسر برای خودش میشه؛ خبر نداره که تمام تلاش هایی که در این مدت کرده، قراره تنها در عرض یک شب توسط همسایه جدیدش، که اتفاقاً یک آلفای عوضی هم هست به کلی نابود بشه!! ⊹𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 : 𝙑𝙆𝙤𝙤𝙠 ⊹𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 , 𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙑𝙚𝙧𝙨𝙚 , 𝙎𝙢𝙪𝙩 , 𝙈𝙥𝙚𝙧𝙜 ⊹𝙏𝙧𝙖𝙣𝙨𝙡𝙖𝙩𝙤𝙧 : 𝙅𝙪𝙡𝙞𝙚𝙩 ⊹𝙐𝙋: 𝙏𝙪𝙚𝙨𝙙𝙖𝙮 ⊹𝘼𝙜𝙚 𝘾𝙖𝙩𝙚𝙜𝙤𝙧𝙮 : 𝙉𝘾+18 🛑[ ترجمه فارسی ]🛑 🔔𝙍𝙖𝙣𝙠: 🥈→𝟮 𝗶𝗻 #رمنس
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
41 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
𝘈𝘤𝘵𝘰𝘳-! by ianstarboy7
36 parts Ongoing
꒰ 𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘 ꒱ _منو دوست نداشته باش!خب!؟نمیبینی چه گندی زدم تو زندگیت؟!تو زندگیمون!؟من جز لاشی بازی چیکار کردم برات که منگنه شدی به زندگی من وقتی حداکثر عمر یه آدم تو زندگی من سه ماهه!؟ هیچ آدمی نتونست تو زندگی من دووم بیاره تو چرا موندی؟ چرا هنوز میگی دوستت دارم؟! شونه هاش با خستگی پایین افتاد.نفس عمیق و پر بغضی کشید و سعی کرد لب بزنه،اما بغض لعنتی بهش اجازه صحبت نمیداد.چشم هاشو با درموندگی به مردش دوخت و با وجود توده ی توی گلوش پچ زد _چون دوستت دارم... سکوت کرد...با درموندگی به چشمای خیس و لرزون مقابلش زل زد و چشماش رو با عذاب بست. دستش و از دست های سردش بیرون کشید.به کناری هلش داد و به سرعت به سمت ماشینش رفت.نمیخواست این مکالمه ی لعنتی رو ادامه بده. اما لحظه ی آخر،مکث کرد.برگشت و نگاهی به صورت دلگیرش انداخت. پسرش،همسرش،دست هاشو با لرز و بی پناهی دور خودش حلقه کرده بود تا از سرما و تنهایی نلرزه. با بی قراری و بغض نگاهش میکرد. طاقت نیاورد....لعنتی.نمیتونست!مشتی به ماشینش کوبید.راه رفته رو برگشت. دو قدم باقی مونده رو سریع طی کرد.کمر باریکش رو به زندان بازوهاش دراورد و لحظه ی بعد،این پسر کوچیکتر بود که توی آغوشش حبس شده بود.اصلا فاک به همچی.
You may also like
Slide 1 of 10
troubled family cover
Love in nyc cover
The  rejected angel cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
𝙁𝙪𝙘𝙠𝙞𝙣𝙜 𝘼𝙡𝙥𝙝𝙖'𝙨 || 𝙑𝙆𝙊𝙊𝙆 cover
The Braveheart - شجاع‌ْدل (omegaverse, VK) cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
stalker|kookmin cover
𝘈𝘤𝘵𝘰𝘳-! cover

troubled family

5 parts Ongoing

جئون نلا به عنوان یه دختر چهارده ساله واقعا هر روز از خدا میخواست تا پدر کله شق امگاش، کیم تهیونگ رو آروم کنه. اونا یه غذاخوری کوچیک رو اداره میکردن و خونه کوچیکشونم بالای همون غذاخوری بود. نلا هیچوقت از این شرمش نمیشد. اما کی میدونست پدر کله شقش چرا تا این حد عصبیه و مشکل کنترل خشم داره؟ ___ _داری کجا میری پاپا؟ +دارم میرم بابای تخم حرومتو بزنم میای؟ ___ *اون بچه منم هست +نلای من بچه تو تخم حروم نیست..وقتی سیزده سال پیش منو با یه بچه ول کردی و رفتی کونتو رو صحنه قر بدی این حقو از خودت گرفتی couple:kookv gener:smut...omegaverse...fluf and comedy