-Fɪᴄᴛɪᴏɴ Nᴀᴍᴇ﹕"Sᴏʀᴀ" -Cᴏᴜᴘʟᴇ﹕"Kᴏᴏᴋᴠ" -Sᴜʙ Cᴏᴜᴘʟᴇ﹕"Yᴏᴏɴᴍɪɴ" -Gᴇɴʀᴇ﹕ "Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ﹐ Fᴀɴᴛᴀsʏ﹐ Rᴘғ AU﹐ Cʀᴏssᴏᴠᴇʀ﹐ Fʟᴜғғ﹐ Sᴍᴜᴛ﹐ A ʟɪᴛᴛʟᴇ Cᴏᴍᴇᴅʏ﹐ A ʟɪᴛᴛʟᴇ ᴀɴɢsᴛ" -Wʀɪᴛᴇʀ﹕"Anil" . . چی میشه اگر کیم تهیونگِ 22ساله برایِ برطرف کردنِ کنجکاوی خودش در رابطه با "وجود داشتنِ دنیایِ موازی" واردِ جنگلِ خوفناکی که در نزدیکی شهرِ سئول بشه و با حقیقت هایی از زندگیش رو به رو بشه!؟ . . . . جونگکوک خیره به آسمان بوسه ای بر رویِ گونه یِ پسر گذاشت و لبخندی به چهره یِ منتظرِ پسر زد و بالاخره لب باز کرد. جونگکوک:"چشم هات من رو یادِ آسمان میندازن تهیونگ،دقیقا مثلِ آسمان بزرگ و بی مرز اند. رنگِ چشم هات آبی نیست اما برایِ من رنگِ آسمان رو دارن و من ادامه یِ زندگیِ خودم رو درونِ چشم هایِ عمیق و زیبات دیدم." دست هاش رو دو طرفِ صورتِ پسر گذاشت و لب هاش رو مماس با لب هایِ پسر نگه داشت و بوسه بر رویِ اون ها کاشت. جونگکوک:"تو آسمانِ منی تهیونگ. تو سورایِ منی عزیزدلم." . . ×["محتوایِ این بوک هیچ ربطی به زندگیِ شخصیِ آیدول ها ندارد و صرفاً ساخته یِ ذهنِ نویسنده هستند."]× «به دلیلِ ادیت، آپِ بوک فعلاً متوقف شده^^»