2 parts Ongoing "افسانهها میگن بعضی خونهها زندهان. نفس میکشن، نجوا میکنن، و سرنوشت ساکنانشونو تغییر میدن. کای و دوستاش فقط بهدنبال هیجان بودن، اما اون خونه، یه بازی خطرناک براشون آماده کرده بود. در تاریکی، در میان معماهایی که گذشتهای فراموششده رو فاش میکنن، اونها با چیزی مواجه میشن که انتظارش رو نداشتن-و شاید راه برگشتی نباشه. آیا میتونن از این کابوس فرار کنن، یا برای همیشه در میان سایهها گم میشن؟"
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
"صدای خنده های پسر کل اتاق نشیمن خونه ی کوچیکشون رو پر کرده بود. پسری که با اشتیاق از دست دوست یا بهتر بگیم عشقش فرار میکرد و صدای خنده هاش توی فضای خالی خونه ، طنین انداخته بود.
+نمیتونی منو بگیری!
تصویر مردی کنار پسر نمایان شد که لبخندش به شیرینی خنده های پسر بود. مرد دست هاشو برای گرفتن پسر بین اغوشش بالا نگه داشته بود و حتی چشم هاش هم میخندیدند.
-عه؟ جدی؟؟
و ناگهان بوم! تصویر هزار تکه شد، تکههایش در هوا چرخیدند، در سکوت سقوط کردند، و با هر ضربه، خاطراتی را با خود بردند"
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
𝗀𝖺𝗇𝖾𝗋: 𝖺𝗇𝗀𝗌𝗍 , 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼 , 𝗁𝗈𝗋𝗋𝗈𝗋 , 𝗌𝗎𝗉𝖾𝗋𝗇𝖺𝗍𝗎𝗋𝖺𝗅
𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝗄𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇 , 𝖼𝗁𝖺𝗇𝖻𝖺𝖾𝗄 , 𝗄𝗋𝗂𝗌𝗁𝗈