جونگکوک از وقتی چشم باز کرد فقط تهیونگ رو میشناخت. توی پرورشگاه تهیونگ همیشه مواظبش بود و خودش رو فداش میکرد ، حتی الان هم تهیونگ مثل یک الماس باارزش ازش مواظبت میکرد الماسی که خیلی ها میخواستند با دزدیدن یا شکستنش کیم ویکتور رو نابود کنند.... _________________ بخشی از داستان : سیگار رو از بین لب هاش برداشت و همونطور که سرش رو به صندلی تکیه میداد دودش رو از دهنش خارج کرد. -کجایی عروسک من؟ __________________ 𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮 : 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮 : 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 , 𝘓𝘪𝘵𝘵𝘭𝘦𝘚𝘱𝘢𝘤𝘦 , 𝘚𝘮𝘶𝘵 , 𝘈𝘨𝘯𝘴Public Domain