بکهیون یه پسر ۲۷ ساله است که زمانی شروع کرد به تنهایی زندگی کردن؛مشکلی نداشت و ازش لذت میبرد، آدمهای موردعلاقهاش یا به قول معروف هم عقیدهاش رو دور خودش جمع کرده بود.
با مدرک تقلبی پزشکی زندگیش رو میچرخوند، نیازی به یادگیری پزشکی نداشت چون فقط میخواست جیب آدمها رو خالی کنه، پس حتی اگر یه آدم سالم اما ثروتمند به تورش میخورد امکان داشت سرطان داشته باشه.
این قانون بیون بکهیون بود.
کل زندگیش توی دستور جراحی آدمهای سالم ، گرفتن پول اضافه و لذت بردن ازشون خلاصه میشد. فکر میکرد خیلی وقت پیش تصمیمات بزرگ زندگیش رو گرفته تا این که یه تصمیم به ظاهر کوچیک گرفت.
تصمیمی که قرار بود رقم حساب بانکیش رو بالا ببره همه چیز رو تغییر داد.
تصمیمی که نمیدونست قرار راه زندگیش رو به سمت پسری بکشونه که همهی عمر ازش فراری بود.
به قلم نورییل که در سایهروشن خیال، پروانهها را نگهبان واژهها ساخته🩵🦋
𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝘊𝘳𝘪𝘮𝘪𝘯𝘢𝘭, 𝘱𝘰𝘭𝘪𝘤𝘦, 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵
𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆જ⁀➴
𝐄𝐗𝐎 ᴮᵃᵉᵏʰʸᵘⁿ ,ᴸᵃʸ,ᵏᵃⁱ
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤𝐏𝐢𝐧𝐤 ʲⁱˢᵒᵒ,ᴶᵉⁿⁿⁱᵉ
𝐑𝐞𝐝𝐕𝐞𝐥𝐯𝐞𝐭 ʸᵉʳⁱ
✨🩶
کوکـــویـــ
کاپل فرعی: یونمین
خلاصه: هر وقت اون پسر توی دردسر میوفتاد سر و کله ی یک مرد پیدا میشد.. مردی که به لبش پرسینگ درخشانی داشت و تهیونگ تنها چیزی که از اون مرد به یادش میومد... پرسینگش بود..
قسمتی از فیک:
_فراموشت نمیکنم فرشته! نه دیشب رو.. نه پنج سال پیش رو... نه امروز رو!
تهیونگ نفس نفس زنان اخرین کلمه ش رو هم گفت و بعد با سرگیجه، روی دو زانو روی زمین افتاد و اخرین تصویری که از اون مرد توی ذهنش موند؛ قدم های آهسته اش به سمت پیچ کوچه بود..
_تو برمیگردی!
🩶✨
پارت گذاری فعلا متوقف شده... به ردینگ لیستتون اضافه کنید تا هر وقت اپلود شد براتون اعلانش بیاد🫶