Traitor to custom [Traitors to Light 1]
  • Reads 1,774
  • Votes 388
  • Parts 23
  • Reads 1,774
  • Votes 388
  • Parts 23
Ongoing, First published Sep 03, 2023
تو نمیتونی توی چشم های یک نفر جهنم رو ببینی ولی فکر کنی وارد بهشت شدی...

آمارا آماتو، جادوگر جوانی است که توی دنیای مافیا یه تهدید برای همه حساب میشه.
اون بخاطر انتقام و گرفتن مقامی که لیاقتش رو داره باید دست به کارهایی بزنه که توی آسایشگاه بهش یاد ندادند.

درحالی که جنگ بین توتی نوی (کوزا نوسترا قدیم) و براتوا شدت گرفته، آسیب های وارد شده به براتوا بخاطر دختری که به خودش لقب توایلایت رو داده باعث خشم ویکتور مارین کاپو براتوا شده.

انزو مارین بزرگترین پسر ویکتور مارین، کاپو براتوا؛ برای اینکه ثابت کنه لیاقت کاپو براتوا شدن رو داره باید توایلایت رو به پدرش تقدیم کنه.

برای براتوا که اجداد آنها نسل در نسل ومپایر هستند، تشنه ی خون کسی بودن طبیعی است. اما انزو هیچ وقت فکر نمیکرد درگیر شدن با یک جادوگر اینقدر میتونه سخت باشه.

مخصوصا وقتی اجداد اون سال ها پیش تمامی جادوگر ها رو زنده زنده سوزاندند.

خائن به رسم، بوک اول از مجموعه ی خائنین به نور.
Write by me ✨
All Rights Reserved
Sign up to add Traitor to custom [Traitors to Light 1] to your library and receive updates
or
#61رمان
Content Guidelines
You may also like
※همسایه دوست‌داشتنی من※ by 7_Apple_Pie_7
27 parts Complete
چِلسی جِیمسِن؛ بعد از پایانی دردناک برای رابطه اش، تنها زندگی می کند. تلاش می کند تا مشکلات را پشت سر گذاشته و به جلو حرکت کند، هر چند که کار آسانی نیست؛ چراکه به عنوان شخصی که متوجه شد دوست پسر قبلی اش به او خیانت کرده و عاشق شخص دیگری شده است، احساس شکست می کند. نقل مکان نمودن به آپارتمان جدیدش حرکت خوبی بود اما او اوقات زیادی را به خواندن کتاب های سکسی، نوشیدن شراب و تلاش برای تسلیم نشدن، می گذراند. دِیمیِن هِنِسی؛ همسایه ی سکسی و جذابی که بسیار موفق است، در لحظه زندگی می کند و هیچ علاقه ای مبنی بر ایجاد تغییر در زندگی اش، ندارد. او از تنها زندگی کردن خوشحال بود؛ از نقاشی کردن و نگه داری سگ های عزیزش لذت می برد. دِیمیِن با چلسی ملاقات کرد و آنها به یکدیگر متصل شدند اما دِیمیِن رازهایی داشت که او را از داشتن هرگونه رابطه ای منع می کرد. "من همیشه تو رو میخواستم، از همون لحظه ای که در خونه ام رو زدی و بهم گفتی شیطان....من فقط میخوام تا دوباره مزه لبهات رو بچشم و صدای ناله ات رو، از دور زبونم بشنوم." "تو حسابی دهنت سرویسه، چلسی جیمسن. چون من میخوام تمام مدت درونت باشم."
You may also like
Slide 1 of 10
※همسایه دوست‌داشتنی من※ cover
It's Zoey cover
سزاوار  cover
Revival Lyrics(Persian Translation) cover
فروخته شد [کامل شده] cover
X cover
My dream kookv  cover
Fell In Love With My Kindapper cover
Hidden Eyes [H.S] cover
چند قدم تا تو cover

※همسایه دوست‌داشتنی من※

27 parts Complete

چِلسی جِیمسِن؛ بعد از پایانی دردناک برای رابطه اش، تنها زندگی می کند. تلاش می کند تا مشکلات را پشت سر گذاشته و به جلو حرکت کند، هر چند که کار آسانی نیست؛ چراکه به عنوان شخصی که متوجه شد دوست پسر قبلی اش به او خیانت کرده و عاشق شخص دیگری شده است، احساس شکست می کند. نقل مکان نمودن به آپارتمان جدیدش حرکت خوبی بود اما او اوقات زیادی را به خواندن کتاب های سکسی، نوشیدن شراب و تلاش برای تسلیم نشدن، می گذراند. دِیمیِن هِنِسی؛ همسایه ی سکسی و جذابی که بسیار موفق است، در لحظه زندگی می کند و هیچ علاقه ای مبنی بر ایجاد تغییر در زندگی اش، ندارد. او از تنها زندگی کردن خوشحال بود؛ از نقاشی کردن و نگه داری سگ های عزیزش لذت می برد. دِیمیِن با چلسی ملاقات کرد و آنها به یکدیگر متصل شدند اما دِیمیِن رازهایی داشت که او را از داشتن هرگونه رابطه ای منع می کرد. "من همیشه تو رو میخواستم، از همون لحظه ای که در خونه ام رو زدی و بهم گفتی شیطان....من فقط میخوام تا دوباره مزه لبهات رو بچشم و صدای ناله ات رو، از دور زبونم بشنوم." "تو حسابی دهنت سرویسه، چلسی جیمسن. چون من میخوام تمام مدت درونت باشم."