عشقی که در قلب تهیونگ نسبت به یک غریبه جوانه زد، غریبه ای که اون رو در شبی که نزدیک بود بمیره نجات داد وبرای تهیونگ دلیلی شد تا عشقش رو پیدا کنه . سال ها نسبت به کسی که مطمئن نبود در واقعیت وجود داره وفادار موند. در خاطراتش به یاد داره مردی خوشتیپ ودرعین حال ترسناک با چشمای قرمز و دندون های نیش بزرگ این داستان درباره آدمیه که کنجکاویش اون رو به دنیایی میکشونه که آلفا جونگکوک به تنهایی پکشون رو اداره میکنه. +18Creative Commons (CC) Attribution