در حالی که کنار تخت، جسمش درون تاریکی اتاق روی زمین سقوط کرده بود گوشی رو محکم فشرد، صداش لرزون و شکسته بود؛ درست مثل قلبش. _ته-.. م-می خوام برگردم لندن ولی .. ولی میترسم دیگه منو نخوای... اشک ها روی صورتش چکیدن و دست دیگه اش رو بین موهاش چنگ کرد، همه چیز رو خراب کرده بود. Couple: Kookv-Vkook genre: Drama/ Romance/Smut Written By Liya this is-..this is a therapy for me.All Rights Reserved