{دستمو بالا آوردم و اشکامو پاک کردم ، با چشمای خیس تو چشماش نگاه کردم . تا چشمامو دید با لحنی که انگار ضعف کرده باشه گفت: اوووو مرلیننن چشمای بارونیشووو. الهی دراکو فدای چشمای خوشگلت بشه. تکخند ذوق زده و خجالتیی کردم:خدانکنه...} سلام به بروبچ واتپد .مخلص همه داداشیا با نامِ منتخبه لیلیث حضور پیدا کردم و همونطور که میبیند قراره یه فِف دراری خدمتتون تقدیم کنم . یه فِفه متفاوت و خاص . فِفی که مطمئن باشید اگه کاپل دراری رو دوست داشته باشید و ژانرِ جادویی موردپسندتون باشه از خوندنش پشیمون نمیشین . ژانر: شیفتی_جادویی_عاشقانه_فلاف _طنز_ اسمات_تاحدودی غمگین __یکمم هیجان داره خلاصه تاریخ شروع فِف: من تاریخ 8سپتامبرِ 2023 ساعت 2:32 دقیقه ی شب ایده ش به فکرم رسید و از ذوق همونموقع شروع به نوشتنش کردم همچنین دوتا نکته رو خدمتتون عرض کنم همین اول. فِف دوتا کاپل اصلی داره اما به کاپلِ خوشملمون یعنی دراری صحنه های بیشتری تعلق میگیره . و نکته ی دوم اینه که فیکی که نوشتم کاملا طبق فیلم پیش نمیره و قطعا تغییراتی توش اعمال شده . خلاصه که یاالله. بفرمایین تو دَمِ در بده ای بابا به کار فرصت بدید بچه ها 🙏