Mania AU
  • Reads 30,408
  • Votes 5,933
  • Parts 17
  • Reads 30,408
  • Votes 5,933
  • Parts 17
Complete, First published Sep 18, 2023
Mature
همه‌ی ماها روزانه صدها نفر رو می‌بینیم، از کنارشون رد می‌شیم، باهاشون برخورد می‌کنیم و شاید حتی چند لحظه‌ی کوتاه چشم‌تو‌چشم بشیم و بعد خیلی عادی انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده از کنار هم می‌گذریم؛ بدون اینکه همدیگه رو به‌یاد بیاریم.
اما تا حالا شده یک نفر رو فقط برای چند لحظه‌ی کوتاه ببینید و دیگه تا عمر دارید از خاطرتون پاک نشه؟
انگار که ذهنتون به‌طور خودکار از اون آدم عکس می‌گیره و به‌جای ثبت‌کردن توی افکار گذراتون، اون رو توی صندوقچه‌ی قلبتون نگه‌می‌داره.
شاید این یک تعریف از عشق هم باشه؛ همون جمله‌ی معروف که می‌گن: عشق در نگاه اول...

Writer: Ashil
Couple: Vkook/Kookv AU
Genre: Chat story, Omegaverse, Romance, Comedy, Smut
All Rights Reserved
Sign up to add Mania AU to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Red Pallet | Vkook by belle_369
17 parts Ongoing
بعد از بیست سال به دنبال مرگ کیم مین سو ، تنها پسرش تهیونگ از لندن برمیگرده ، مردی ۳۵ ساله که امپراطوری شرکت حقوقیش سایه انداخته روی شهرت خانواده کیم... جئون جونگ کوک معلم نقاشی ۲۴ ساله، پسر جئون سانگ وو خدمتکار وفادار عمار ت کیم مجبور میشه با تماس پدرش دوبار به اون عمارت نفرین شده برگرده... جونگ کوک گرم و درخشان درست مثل خورشید طایی رنگ نقاشی شاگرد هاش ، تهیونگ بازگشته از شهری یخ زده.... ژانر: عاشقانه ، درام ، مافیایی ، اسمات کاپل : ویکوک روزهای آپ : جمعه - خطاهات پر شده جئون ... سوز سردی که بین موهای خیس از عرقش می وزید هم باعث نشد از حرارت سینه داغ شدش کم بشه . جونگ کوک اسلحه ای که این مدت به جای قلم موهای ظریفش ، همدم دستهاش شده بود ، نرم کنار پاش انداخت و مثل اولین دیدارشون تو فاصله یک قدمی تهیونگ ایستاد . - مجازاتم چیه قربان ؟ حذفم میکنید ؟ برخورد نفسهای تندش به صورت مردی که محکم‌تر از همیشه به نظر می‌رسید گونه هاش رو سرخ تر میکرد . تیله های مشکی جونگ کوک گستاخانه رو چشمهای ناخوانا مرد قفل شده بود .مطمئن از تصمیمش ، دست لرزونش رو به سمت نشان طلایی یقه اش برد تا با بی رحمی تنها نقطه اتصالش ازین عمارت رو جدا کنه.
Sarang  by Maed_mahyas
18 parts Ongoing
کیم تهیونگ امگایی که گناه نحس بودن رو گردن گرفت و به خاطر خانواده اش همه چیز رو رها کرد، با حال بد مستقیم به قلب قلمرو چوسان میرفت. برادرش رو کفن پوش کرده بودن و تهیونگ تا با چشم های خودش اعدام شدن دست های آغشته به خون همزادش رو نمی دید نمی تونست راحت بخوابه و یا حتی با خیال راحت بمیره. گرد و غبار راه خاکی چوسان روی جسم و روح تهیونگ پوشوند و نفهمید چطور به عنوان ملکه ی جدید کنار پادشاه جئون روی تخت نشست. جونگکوک پادشاه قلمرو چوسان و تنها کسی که تونست قلب تهیونگ رو تصرف کنه همقدم ملکه ی جدیدش میشه و شمشیر عدالت روی گردن همه سایه میندازه؛ ولی چه کسی واقعیت رو می دونست؟ کیم تهیونگ ملکه ی قصر یا جئون جونگکوک پادشاه برحق چوسان؟ چه کسی بوی خون میده؟ عاشقی که کنارش عطر نارنج رو نفس می کشه یا دشمنی که برای برملا کردن راز کیم تهیونگ شمشیر کشیده؟ ───────────── عاشقم شدی بوسیدی و من رها شدم... یه طرد شده ی بی گناه... فراموشت کردم تا از جای زخمی که روی قلبم بود گلی از نفرت جوونه نزنه ولی تقدیر... تقدیر دست های به هم بسته مون رو رها نمی کرد. غرق شدم و تو پا به پای من سقوط کردی
You may also like
Slide 1 of 10
Red Pallet | Vkook cover
Stop of Life (Vkook) cover
Sarang  cover
𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐄𝐲𝐞𝐬 cover
The Lost in the Winter ∥ گمشده در زمستان {VKook, HopeMin} cover
"yugen" cover
The Smell Of You (KookV) cover
𝐓𝐄𝐐𝐔𝐈𝐋𝐀 | 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯 cover
mojito 𓏲 KV cover
¦ MY CUTE BOY ¦☆ cover

Red Pallet | Vkook

17 parts Ongoing

بعد از بیست سال به دنبال مرگ کیم مین سو ، تنها پسرش تهیونگ از لندن برمیگرده ، مردی ۳۵ ساله که امپراطوری شرکت حقوقیش سایه انداخته روی شهرت خانواده کیم... جئون جونگ کوک معلم نقاشی ۲۴ ساله، پسر جئون سانگ وو خدمتکار وفادار عمار ت کیم مجبور میشه با تماس پدرش دوبار به اون عمارت نفرین شده برگرده... جونگ کوک گرم و درخشان درست مثل خورشید طایی رنگ نقاشی شاگرد هاش ، تهیونگ بازگشته از شهری یخ زده.... ژانر: عاشقانه ، درام ، مافیایی ، اسمات کاپل : ویکوک روزهای آپ : جمعه - خطاهات پر شده جئون ... سوز سردی که بین موهای خیس از عرقش می وزید هم باعث نشد از حرارت سینه داغ شدش کم بشه . جونگ کوک اسلحه ای که این مدت به جای قلم موهای ظریفش ، همدم دستهاش شده بود ، نرم کنار پاش انداخت و مثل اولین دیدارشون تو فاصله یک قدمی تهیونگ ایستاد . - مجازاتم چیه قربان ؟ حذفم میکنید ؟ برخورد نفسهای تندش به صورت مردی که محکم‌تر از همیشه به نظر می‌رسید گونه هاش رو سرخ تر میکرد . تیله های مشکی جونگ کوک گستاخانه رو چشمهای ناخوانا مرد قفل شده بود .مطمئن از تصمیمش ، دست لرزونش رو به سمت نشان طلایی یقه اش برد تا با بی رحمی تنها نقطه اتصالش ازین عمارت رو جدا کنه.