"دوستان و همراهان همیشگی من امشب اینجاییم که رقص بهترین دنسر کره رو ببینیم" معرفی میکنممم: کیممم تهیونگگگ _ با دستش بدن همسرش رو به خودش تکیه داد و شروع به نوازش بچهی پنجماههاش کرد. + غذا تو میخوری؟ - آره با اینکه چیزی هوس نمیکنم ولی پرخوری میکنم چطور؟ + حس میکنم لاغرتر شدی! _ پس تا وقتی غذا هاشون برسه جونگ کوک با تلفنش حرف میزد و تهیونگ تا جای ممکن شکمش رو از زیر لباس، نرم نوازش میکرد تا بچه راحت تر بخوابه. _ طرف جونگکوکی که تاق باز خوابیده بود رفت و پتو رو روش صاف کرد. بوسهای روی پیشونیش زد و از اتاق خارج شد. _ ترسیده خودش رو کمی بالا کشید و به شکمش چنگ زد. نفس لرزونش رو بیرون داد. خدا خدا میکرد یکی بیاد سراغش و بتونه جون بچهاش رو نجات بده. Couple:KOOKV Guner:mpreg.smut.shot.romance The Writer:SARA وضعيت اپ : اتمام یافته