نحسی(ویکوکمین)
  • مقروء 120,035
  • صوت 15,632
  • أجزاء 46
  • مقروء 120,035
  • صوت 15,632
  • أجزاء 46
مستمرة، تم نشرها في سبتـ ٢٩, ٢٠٢٣
تهیونگ ( برادر ناتنی جیمین )و دوستاش(بقیه اعضا) اعتقاد دارن جیمین خیلی نحسه و باید بمیره برای همین خیلی اذیتش میکنن.
بنظرتون جیمینِ مهربونمون میتونه هیونگشو ول کنه و فرار کنه درحالی که دلش برای لبخند مستطیلی هیونگش تنگ شده؟  یا با همه سختیا کنار میاد و تلاش میکنه تا دوباره هیونگشو خوشحال ببینه؟
کاپل: ویکوکمین_نامجین-سپ

زمان آپ: هفته ای دو پارت(شاید بیشتر بستگی داره)

بخشی از فیک:

با ذوق به ماشین تهیونگ هیونگ که تازه خریده بودش زل زدم واو قشنگ ترین ماشینش همینه با خوشحالی برگشتم سمتش و بدون اینکه حواسم باشه هیونگ از من بدش میاد دستامو دورش حلقه کردمو گفتم:
_وای ته این خیلی خوبه تو با زحمت تونستی این پول هارو به دست بیاری بهت افتخار میکنم هیونگی، تو مورد علاقه ترین منی لطفا منو ببر با ماشینت دور بزنیم
توقع داشتم دست ته دورم حلقه بشه و بهم بگه((باشه موچی کوچولوی ته ))ولی اون محکم منو هل داد و با صدایی که از عصبانیت میلرزید گفت:
_توی لعنتی چطور جرات میکنی به من دست بزنی و منو ته صدا کنی هان؟! توی احمق فکر میکنی اجازه میدم سوار ماشینم بشی و اونو کثیف کنی؟!
با بغض لب زدم:
_ولی تهیونگ من بچه نیستم که ماشینتو کثیف کنم
____
خوشحال میشم سر بزنید به هردوتا فیکام
جميع الحقوق محفوظة
الفهرس
قم بالتسجيل كي تُضيف نحسی(ویکوکمین) إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
#9نامجین
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 بقلم Sarculine_LA
32 جزء undefined أجزاء مستمرة
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــــــــ -میترسم از روزی که جیمین با منِ واقعی رو به رو بشه.. اونوقت دیگه شاید هیچوقت برای من نباشه! ــــــــــــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اونجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــــــــــ -اجازه بده از اول شروع کنیم.. name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:.. #vkook #Yoonmin #romance
rebellious(سرکش)  بقلم Querencia_Metanoia
27 جزء undefined أجزاء مستمرة
برشی از فیک ☆☆☆☆☆ یونگی-تو چیکار کردی تهیونگ؟! دستی با کلافگی بین حجم موهای مشکی و نرمش کشید: - من از اون پسر شکسته کسی رو ساختم که هیچکس حریفش نمیشه و به هرچی که میخواد میرسه. کمی مکث کرد و ادامه داد: -فقط یه مشکلی هست... پسر روبه روش کنجکاو شد: -چه مشکلی؟! لبش رو با کلافگی گاز گرفت: - چیزی که اون الان بدجوری میخوادش... ویسکی رو یه نفس خورد و آروم گفت: -اون منو میخواد. ☆☆☆☆☆☆☆ لبهای نرمش رو به گوش ته کشید و درحالی که روی لاله ی گوشش رو میبوسید زمزمه کرد: - ددی میدونه که چقدر جذاب و سکسیه؟ تهیونگ گردنش رو کج کرد تا گوشش رو ازش دور کنه اما هدف بعدی لبهای کوچیک کوک گردنش بود. درحالی که لبهاش رو به گردنش چسبونده بود، عطر پوست نازک کنار شاهرگش رو نفش کشید و بازم زمزمه کرد: - تمام وجودت زیبا به نظر میرسه. ته بیخیال زمزمه کرد: - جدا؟! کوک بی صدا روی گردنش لب زد: - بلاخره تسلیمت میکنم و به دستت میارم. ☆☆☆☆☆☆☆☆☆ نگاهی به چشم های نگران جیمین انداخت و گفت: یونگی-هیولایی که اون با دستهای خودش ساخته اگر امشب نتونه تهیونگ رو به دست بیاره همه جا رو به خون میکشه و ته هم اینو میدونه پس مجبوره بهش اجازه ی پیش روی بده Couple: kokv, vkok, mingi, yonmin, namjin Genre: mafia, action, drama , romance, smut, verse Winter: hediyeh