Story cover for His Brightest Star  ||Wolfstar by NiliDrarry
His Brightest Star ||Wolfstar
  • WpView
    Reads 75
  • WpVote
    Votes 20
  • WpPart
    Parts 2
  • WpView
    Reads 75
  • WpVote
    Votes 20
  • WpPart
    Parts 2
Ongoing, First published Oct 03, 2023
ریموس زیاد بهش فکر میکرد. که چجوری سیریوس ستاره بود و خودش ماه. همیشه با هم. همیشه نورانی توی تاریکی. گاهی اوقات فکر میکرد سرنوشته. که عشق و کششش به سیریوس حداقل تا حدودی دست خودش نبود. شاید توی آسمون‌ها مقدر شده بود و ریموس فقط یه مهره بیچاره بود؛ یه ماه، همیشه دنبال ستاره‌ش. درخشان‌ترین ستاره‌ش.

تگ‌ها:
فلاف و کمی انگست (همیشه باید با هم باشن) - تکه‌ای از زندگی - رومنس کمی دراماتیک - اسمات - مارادرز‌ - غارتگران - سال آخر هاگوارتز - دنیای بدون ولدمورت
All Rights Reserved
Sign up to add His Brightest Star ||Wolfstar to your library and receive updates
or
#1بلک
Content Guidelines
You may also like
Come Back God's  by ghoorbeh
44 parts Complete
آن پیر عفریت قدم به قدم داشت نزدیک تر میشد : نه تو و نه هیچکس دیگه ای نمیتونه خدایان رو نابود کنه ! با قهقهه گفت : اونا دارن برمی‌گردن ... دارن میان سراغ تو و زین ... به زودی تاوان بزرگی پس میدین و قربانی هایی که مانعش شدین رو میگیرن ! حرف زن رعشه به تنش انداخت ... ماریان با خنجر خونی اش به او نزدیک می شد و لیام همگام با او عقب عقب می‌رفت تا به دیوار پشت سرش برخورد کرد . صدای گرم و نرم مَرد مو نقره ای به گوشش خورد تا مثل همیشه خدایان خیالی را از او دور کُنَد اما لیام با وحشت فریاد کشید . پادشاه با شوک لب هایش را تکان داد : نمیخواستم بترسونمت ! با احتیاط نزدیک تر رفت و به یاورش گفت : لیام صدامو می شنوی؟! لیام بی هیچ حرفی به چشمان مرد مو نقره ای خیره شد . سفیدی چشمانش را انگار به خون آغشته کرده بودند ... عنبیه و مردمکش می لرزید و حرف های ماریان در ذهنش تکرار می‌شد . بی حواس لب زد : اونا برمیگردن ! زین با اخم و تعجب نزدیک تر شد و پرسید : کیا ؟! لیام همچنان بدون پلک زدن به چشم هایش خیره بود : خدایان ...
Extinct | namjin by artonis02
82 parts Ongoing
با انقراض ناگهانی یه گونه ی جنگجو، گرگینه ها جنگ و به جادوگرا باختن و برای همیشه به جهان انسانا تبعید شدن. اونا زندگی جدیدی رو شروع کردن که توش خون و رده، قدرت واقعی هرکس بود. همه آروم آروم فراموش کردن که چطور یه زمانی با جادوگرا میجنگیدن، و زیر لایه ی نازک صلح نظم شکننده شون و ساختن. البته این تا زمانی بود که کیم سوکجین متولد نشده بود. اون قرار بود یه آلفای خون خالص باشه. وارث خاندان بزرگ و باستانی کیم. ولی هیچ چیز طبق نقشه پیش نرفت. حالا اون همون هیولایی بود که از وسط کوه یخ زنده درش اورده بودن و قرار بود صلح و زیر پاش خرد کنه. خب دوستان این فیک در ظاهر باید نامجین باشه ولی به معنای واقعی کلمه راجب هر سه زوجه (زوج اصلی چی هست اصلا) در کلام ساده شما سه تا داستان مرتبط باهم و میخونین که همه یک ماجرا رو پیش میبرن به اطلاعات دقت کنین چون بدون دلیل نیومدن (بعد نگین نگفتی😁) ماجرا ممکنه تا پارت هیجده یکم لایت باشه چون ارتباطات تازه داره شکل میگیره ولی بعدش سرعت فیک به شدت بالا می‌ره قبل اسمات ها هشدار میدم که اگه نمیخواین نخونین 🔞 Couples: +Namjin +Yoonmin +Vkook/ Kookv
You may also like
Slide 1 of 10
𝑴𝒚 𝑵𝒂𝒎𝒆 𝑰𝒔 𝑲𝒊𝒓𝒂 cover
𝑩𝒓𝒐𝒌𝒆𝒏 𝒎𝒂𝒕𝒆 ✘ⱽᵏᵒᵒᵏ cover
طلوع روشنایی cover
Delusion [L.S] cover
Dear Louis [L.S] (Persian translate) cover
Come Back God's  cover
one shot translate cover
Extinct | namjin cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover
𝐼𝑀𝑀𝑂𝑅𝐴𝐿 𝐷𝐸𝑆𝐼𝑅𝐸𝑆 cover

𝑴𝒚 𝑵𝒂𝒎𝒆 𝑰𝒔 𝑲𝒊𝒓𝒂

44 parts Complete

☆ووت و کامنت در حین خواندن فیک،فراموش نشه☆ Name: #My_name_is_kira Couple: vkook/kookv Genres: action smut horror drama... story by #sheri Telegram channel: Everythingaboutbtss up time: Full / season one and season two "-من هرچیزی که بخوام رو به دست میارم ... این بار هدفم تویی..." -------------------------------------------------------- داستانی متفاوت از قاتلی بی رحم و ماموری مخفی! چه اتفاقی می افتاد که اگر انتقام رنگش رو به عشق میباخت؟