6-𝑷𝒖𝒛𝒛𝒆𝒍𝒔
  • Reads 387
  • Votes 101
  • Parts 7
  • Reads 387
  • Votes 101
  • Parts 7
Complete, First published Oct 05, 2023
Mature
°از مجموعه ی فیلمِیون پلاس: شش پازل 

💫 نام: شش پازل

💫کاپل: ییژان(ورس)

💫 ژانر: عاشقانه، فانتزی، زندگی روزمره، خوناشامی، روانشناسی 

💫خلاصه:
شش داستان که کنار هم معنی میدن...

💫 نام قسمت ها:

05.08: My August(yibo day)
05.09: The Lighthouse 
05.10: My October(Zhan day)
05.11: Moon Stone(For me! 🌙)
05.12: The lunatic(XoXo 🌚)
05.01: ?
All Rights Reserved
Sign up to add 6-𝑷𝒖𝒛𝒛𝒆𝒍𝒔 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
39 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
You may also like
Slide 1 of 10
YOU SAVE ME AND I FALL IN LOVE WHIT YOU cover
my little neighbour   cover
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 cover
Meeting With The White Angel🤍On The Dream Beach cover
stalker|kookmin cover
Still with you [Completed✓] cover
𝐎�𝐍𝐄 𝐒𝐓𝐄𝐏 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐞𝐧𝐝 cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
game destiny cover
True or False cover

YOU SAVE ME AND I FALL IN LOVE WHIT YOU

6 parts Complete

˓▾ 𝐅ICTION: You Saved Me and I Fell in Love with You ˓▾ 𝐆ENR: Romance - Smut ˓▾ 𝐀UTHOR: sʜɪᴀ ییبو دستش رو ول کرد و جلو رفت که باعث شد ژان ناخودآگاه به دیوار بچسبه. با همون نیشخند جذاب به صورت متعجبش نگاه میکرد و انقدر جلو رفت تا قفسه سینش به سینه ژان چسبید. دستش رو توی جیبش برد و کارت کلابی که میرفت رو بیرون آورد. کارت رو بالا آورد و روی لب های ژان کشید. اون رو بین لب هاش قرار داد و سرش رو به گوشش نزدیک کرد. _ اگه خیلی به بوکس علاقه داری و دلت میخواد ببینی فردا شب به کلاب ققنوس بیا! بگو از طرف اژدهای سیاه اومدی