دفترچه خاطرات را بستم. چه داستان عجیبی. چقدر ترسناک بود. واقعیت داشت؟ چه سوال مسخره ای تمام این اتفاقات را به خاطر دارم. زمان چیز جالبی است. هر چقدر که میگذرد هم طاقت فرسا است هم لذت بخش. زمان همه چیز را می داند همه چیز را دیده است. اما گاه برخی چیز ها درون حافظه من و زمان باقی میماند. چیزی که فقط من میدانم و او... از زیرزمین بیرون آمدم و درش را قفل کردم: تا الان همینجا بودی از این به بعد هم همینجا مثل یک راز باقی میمونی.All Rights Reserved