𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐒𝐜𝐞𝐧𝐚𝐫𝐢𝐨
  • Reads 152
  • Votes 15
  • Parts 1
  • Reads 152
  • Votes 15
  • Parts 1
Ongoing, First published Oct 18, 2023
_جوری منو ببوس انگار اولین‌باره، عمیق و پراشتیاق!
+جوری می‌بوسمت انگار آخرین‌باره... محکم، جُدا نشدنی و بدون نفس!


-----------------

این بوک منبع سناریو از تهکوکه
با انوار ژانر ها

حتما بخونیدشون😘
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐒𝐜𝐞𝐧𝐚𝐫𝐢𝐨 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
RED TYPEWRITER  by TemisBarany
45 parts Ongoing
سناتور کیم فردی باکمالات ، مستبد و مردسالار و دولتمندی بود که خیلی ها از جمله مادلین خواهان او بودن و همین حقیقت باعث می‌شد پیچک های حسادت خفه‌کننده خرخره‌شُ بچسبه و نزاره نفس بکشه ! ************* اسم فیک : ماشین تحریر قرمز کاپل : ویکوک ، سیکرت ژانر : رمنس ، عاشقانه ، لیتل اسمات / سلطنت، امگاورس ، لیتل کمدی، هیستوری، انگست ... فصل اول = کامل شده S1 فیک : + من همسر اون عیاش نمیشم × راه و جاده برات نزاشتن! انتخابی نداری آلبالوی ترش! + بهت نشون میدم چجوری راه و جاده میسازن .. ................ × اون مهمونی برای توعه، چرا مشکی پوشیدی ؟ + قدرتمُ به رخ میکشم ................. ÷ تو با کیک زدی تو صورتم !!! + ما تو میلان اینجوری خوشامد میگیم ............... _ پسر خوش منظر و شکیبایی دارید × آه اون تک امگای شیطون خانواده اس ، سناتور _ اون پسر یه امگاس ؟؟!!! ............. + عشق من اندازه ی دریاها و اقیانوس ها بزرگه ! _ دلم‌میخواد تو اقیانوسی که میگی شنا کردنُ یاد‌بگیرم ........ تک امگای خانواده ی تاجر پارچه ،که از قضا پسر هم هست و کمیاب، خاستگار های زیاد و آدم حسابي داره ! اما مگه اون پسر چشم فندقی به چیزی جز قدم زدن بین گل های ادرسی و یواشکی دزدی گیلاس و آلبالو از آشپزخونه بزرگ خونشون و نوشتن خوب و بد دنیا با اون ماشین تحریر قرمز آلبالویی ،توجه میکنه ؟ مگر اینکه
You may also like
Slide 1 of 10
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
𝑺𝒏𝒐𝒘 𝒐𝒂𝒌..|𝕂𝕍 cover
My Horny Omega [Vkook] cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
RED TYPEWRITER  cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover
The fifth sense cover
❊𝐏𝐨𝐥𝐢𝐥𝐥𝐚❊ cover

جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي

18 parts Ongoing

تبدأ أحداث روايتي عند البطله نجَـد اللي تكون عايشه في المدينه و بيوم امها وابوها يقررون يسافرون لسبب بنعرفه في الروايه ويخلون البطله وأخوها في بيت جدها اللي في الديره وآخر الليل تقرر تروح عند " البِل " وتحصل البطل جالس مع ناقه ويدخل عليهم جدهم ومن هنا تبدأ الأحداث ...🔥!