در تاریکترین نقطهی جهان هستی،
جایی که پژواک پلیدی و خندههای کریهانهی دیوان و شروران هراس بر دل هر موجود زندهای میانداخت،
درست همانجایی که شیطان ایستاده بود، گل بابونه ای سر از خاک در آورد.
در تاریکترین نقطهی جهان هستی،
جایی که پژواک پلیدی و خندههای کریهانهی دیوان و شروران هراس بر دل هر موجود زندهای میانداخت،
درست همانجایی که شیطان ایستاده بود، گل بابونه ای سر از خاک در آورد.
Chiron finds a few children in the woods, but wait! they're not just any children, they're sent by the Fates.
wait, why does one of them look like the newbe? does she have any connection with him?
a...