ZIMA
  • Reads 41,989
  • Votes 8,501
  • Parts 41
  • Reads 41,989
  • Votes 8,501
  • Parts 41
Ongoing, First published Oct 28, 2023
Mature
آدما همونطور که یهویی وارد خط فرضی ای که دورت کشیدی میشن، همونطور یهویی هم بار و بندیلشون رو میبندن و
جوری ناپدید میشن که انگار هیچ وقت نبودن...
یکی تو بهار و زیر شکوفه ی درختا
یکی تو تابستون و زیر نور تند خورشید
یکی تو پاییز و خیابون هایی که بارون خیسشون کرده

و سنگدل ترینشون تو برف ...
با اولین برف زمستون رفت و منو با غم نبودنش تنها گذاشت.

Couple: Chanbaek/Baekyeol
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
Genre: Romance, Omegaverse, Fluff, Forced Marriage, Smut

ZIMA:
 در زبان روسی به معنی زمستان.
All Rights Reserved
Sign up to add ZIMA to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
The tormentor[Completed] by sabaajp
70 parts Complete Mature
شکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی نمیدونست بهای همچین کاری این میشه که لبخند برای همیشه از روی لبهای خودش پاک شه ************************* برشی از داستان: بکهیون تلخندی زد و روی برگه ای که جلوش بود نوشت: من زیاد میخندیدم...شاد بودم... یه آدم سرشار از شور زندگی با آرزوهای زیاد... دروغ نیست اگه بگم چانیول رو از همه ی دنیا بیشتر دوست داشتم و فکر میکردم میتونه دربرابر تمام دنیا ازم محافظت کنه. ولی اون پسر به مرور زمان تغییر کرد...بدجنس شد و اذیتم کرد.عاشقم بود یا نه رو نمیدونم اما میدونم که الان ازم متنفره... قبلا عاشق صدام بود و هرکاری میکرد که صدای خندم رو بشنوه و ازم میخواست براش حرف بزنم اما بعد از اینکه صدای داد و التماسهامو وقتی زیردست و پاش کتک میخوردمو شنید و خوشش نیومد دهنمو بست و بارها سرم داد زد تا صدامو ببرم و ساکت شم و من هم...ساکت شدم...برای همیشه... ********************* 🌸 𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣'𝕤 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕟𝕖𝕝 :@𝚜𝚊𝚋𝚜𝚊𝚋_𝚒𝚗𝚏𝚎𝚛𝚗𝚊𝚕🌸
Fathers' problems (Completed) by E_Lilac_xo
40 parts Complete Mature
زندگی مجردی خیلی سخت نیست ولی زندگی بعنوان یه پدر تنها و مجرد خیلی سخته ... اینکه بتونی یه بچه رو بزرگ کنی و حواست به همه چیز باشه تا اون بچه احساس کمبود نکنه، خیلی سخته. و ما دو تا پدر داریم با افکار متفاوت و روش تربیتی متفاوت ... پارک چانیول ۳۶ ساله طراح لباس برند LOEY'S پدر پارک لی یول ۸ ساله... یه پسر بچه آروم و احساساتی ... بچه ای که به گفته باباش باید مراقب همه باشه مخصوصا دخترها بیون بکهیون ۳۴ ساله دکتر جراح مغز و اعصاب ... پدر بیون هانا ۷ ساله.... یه دختر بچه بینهایت .... بیاید راجب هانا صحبت نکنیم، فقط در همین حد بدونیم که باباش گفته اگر کسی اذیتت کرد، راحت ولش نکن و به پسرها هم اعتماد نکن ژانر: روزمره، فلاف، رمنس کاپل: چانبک رنک ۱ #بکیول رتبه ۱ #بکهیون رتبه ۱ #چانیول رتبه ۹ #فنفیکشن رتبه ۱ #رمنس رتبه ۱ #چانبک رتبه ۲ #baekyeol رتبه ۲ #chanbaek رتبه ۱ #exofic رتبه ۷ #chanyeol رتبه ۱۱ #baekhyun رنک ۴ #exofic رنک ۱ #dailylife رنک ۱ #exofanfic
The Type [ Completed ] by RahaAisha
68 parts Complete Mature
دو نفر که آشنا شدنشون یه حادثه، عاشق شدنشون یه اتفاق و جدا شدنشون یه فاجعه بود. دونفری که کنار هم بهترین، شادترین و جذاب‌ترین کاپل رو تشکیل میدادن و به دور از هم پر از نقص بودن. دو نفر که سال‌ها پیش مسیرشون رو از هم جدا کردن. یکی برای تحصیل به آمریکا میره و روز به روز پیشرفت میکنه و دیگری، توی کره میمونه و... به قعر جهنم سقوط میکنه. پارک چانیول... آلفای مغرور و جدی‌ایی که به زودی قراره ازدواجش با دختر بزرگترین سهامدار شرکت‌های زنجیره‌ایی Mitchel اتفاق بیوفته. بیون بکهیون، امگایی که خانواده و دوستانش طردش میکنن، مجبور میشه درس و دانشگاهش رو ول کنه تا... بچه‌ایی رو که پدرش خبری از وجود داشتنش نداره بزرگ کنه. زندگی بعد از چهار سال... چه چیزی براشون داره؟ این دیدار مجددشون چطور میتونه رخ بده؟ آیا اون دلخوری‌ایی که از هم دارن، مانع این میشه که باز هم عاشق همدیگه بشن؟ ژانر داستان: فانتزی،امگاورس، رمنس، درام،اسمات، انگست، امپرگ
Come For Me🤍 by yas_exowhale
31 parts Ongoing Mature
Name : Come For Me " برای من بیا " Gener : Romance.Fluf.Comedy.Smut🔞 . FamilyProblems.Drama . Couples : ChanBaek , HunHan خلاصه : چانیول مرد ۳۸ ساله ای که استاد دانشگاه هانگوک بود به همراه پسر ۱۷ سالش ، میشد گفت تنهایی زندگی میکردن .چانیول و همسرش آیرین مدتی طولانی بود که از هم جدا شده بودن ، هر چند از اول علاقه چشمگیری بهم نداشتن اما چانیول لااقل توقع داشت این رابطه توافقی , بخاطر سهون ادامه پیدا کنه اما مثل این که اون خیلی زود از این زندگی بی عشق خسته شده و ترکشون کرده بود . و حالا بعد از چند سال چانیول دل به یک فاحشه باخته بود . چطور باید بهش ثابت میکرد عشقش فراتر از تملک جسمه ؟! آیا راهی بود تا اون رو کنار خودش داشته باشه؟! جدا از همه این ها پسر دردونه اش چطور با علاقه پدرش به یک فاحشه که قرار بود جایگاه پدر رو براش تصاحب کنه ، کنار میومد؟! تکه ای از متن : +میخوام با من بیای خونم و باهام زندگی کنی ! _زندگی ؟!! خندم ننداز ‌. اونطوری فقط میتونی بی وقفه پارم کنی بی اون که ذره ای برات مهم باشه ! +میخوام باورم کنی و باهام بیای ‌‌‌‌.... _بیام که روزی سه وعده بفاکم بدی؟! عمرااااا ... +میخوام بهم جواب بدی ! _و اگه منفی باشه ؟ +هر شب VIP میگیرم و تا صبح به هم ذول میزنیم ! _مطمئنی کار دیگه ای نمیکنی؟ +راست میگی میتونم مقاله هام رو این جا بنویسم
You may also like
Slide 1 of 10
The tormentor[Completed] cover
Fathers' problems (Completed) cover
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
You (Complete) cover
You Must Be Mine cover
I'm (not) a father (Completed) cover
⌊ Enigma ⌉ cover
𝐄𝐒𝐏𝐑𝐄𝐒𝐒𝐎☕️ cover
The Type [ Completed ] cover
Come For Me🤍 cover

The tormentor[Completed]

70 parts Complete Mature

شکنجه گر ژانر: عاشقانه، رمنس، معمایی، مافیایی، انگست، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان، ویکوک ******************* بک سفید و چان سیاه بک شاد و چان خنثی بک عاشق و چان سرد بک ظریف و چان قوی بک خیلی تلاش کرد لبخند رو به لبهای چانیول بداخلاقش برگردونه ولی نمیدونست بهای همچین کاری این میشه که لبخند برای همیشه از روی لبهای خودش پاک شه ************************* برشی از داستان: بکهیون تلخندی زد و روی برگه ای که جلوش بود نوشت: من زیاد میخندیدم...شاد بودم... یه آدم سرشار از شور زندگی با آرزوهای زیاد... دروغ نیست اگه بگم چانیول رو از همه ی دنیا بیشتر دوست داشتم و فکر میکردم میتونه دربرابر تمام دنیا ازم محافظت کنه. ولی اون پسر به مرور زمان تغییر کرد...بدجنس شد و اذیتم کرد.عاشقم بود یا نه رو نمیدونم اما میدونم که الان ازم متنفره... قبلا عاشق صدام بود و هرکاری میکرد که صدای خندم رو بشنوه و ازم میخواست براش حرف بزنم اما بعد از اینکه صدای داد و التماسهامو وقتی زیردست و پاش کتک میخوردمو شنید و خوشش نیومد دهنمو بست و بارها سرم داد زد تا صدامو ببرم و ساکت شم و من هم...ساکت شدم...برای همیشه... ********************* 🌸 𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣'𝕤 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕟𝕖𝕝 :@𝚜𝚊𝚋𝚜𝚊𝚋_𝚒𝚗𝚏𝚎𝚛𝚗𝚊𝚕🌸