two brothers
  • Reads 2,442
  • Votes 297
  • Parts 29
  • Reads 2,442
  • Votes 297
  • Parts 29
Ongoing, First published Nov 05, 2023
یجا خوندم که میگفت:( همه ما میدونیم کدوم راه بهترین و درست ترینه اما همیشه دنبال راه های آسون هستیم ،این خصلت اکثر ما ها است.)
لی یون هم میدونست کدوم راه بهترین بود اما آسونترین راه رو انتخاب کرد یعنی فرار!
فرار از حقیقتی که فقط خودش میدونست ! 
اما فرار برای یون و رانگ آسونترین راه بود؟ یا سخت ترین؟ 
بهشون کمک کرد یا آسیب زد؟ 
 
لی یون:

رانگاااا من هیچوقت رهات نکردم ...، هیچوقت!!!! 
نمیدونم میشنوی یا نه اما من هیچوقت دستت رو رها نمیکنم ......


لی رانگ:

هیونگ... میشه نری؟!!،من میخوام که باشی!
هیونگ ... دوباره تنهام نزار !دوباره رهام نکن!
من منتظرت میمونم ، تو باید بیای تا من بتونم بهت بگم که چقدر دلتنگتم !!




ژانر: عاشقانه ، درام، فانتزی، شاید کمدی،
All Rights Reserved
Sign up to add two brothers to your library and receive updates
or
#7random
Content Guidelines
You may also like
𝐹𝑖𝑟𝑒 𝑜𝑛 𝑓𝑖𝑟𝑒 by tara97jk
48 parts Ongoing
Genre : Romance | Smut | Historical | Fantasy | Cap :Vkook | Hopmin or yoonmin or theresom? Secret 😈 Up: Author: Amador | حس میکرد به اون مکان تعلق داره... کششی که به مجسمه های درون سالن فرعی موزه داشت رو نمیتونست انکار کنه... انگار یک نفر اونجا بود و صداش میزد. هربار حس میکرد اون مجسمه زیبا با بال های بزرگ و فرشته مانندش، با چشم هایی پر احساس بهش خیره شده... بلاخره تصمیم گرفت برای یکبار هم که شده، بر ترسی که از اون سالن تاریک بهش القا میشد غلبه کنه و به سراغ اون مجسمه که جدا از بقیه ازش نگهداری میشد، بره... جلو رفت و در یک متری اون بت زیبا ایستاد. نگاهش و حتی تک تک اندام هاش ماهرانه برش خورده بود... البته جونگ کوک اینطور فکر میکرد... جلو رفت و از میله محافظرد شد. دستش رو روی گونه مجسمه و بعد سینه اش گذاشت... حس ارامشی که بهش منتقل میشد رو درک نمیکرد. سنگینی روی قلبش برداشته شده بود و حس میکرد به جایی که بهش تعلق داره برگشته... چشم هاش رو بست و اینقدر در ارامش غرق شد که نفهمید مجسمه در حال ترک خوردنه... با فرو رفتن در اغوش گرمی و حس پیچیدن پر های نرم به دورش، به خودش اومد... شوکه به نقطه ای خیره بود و صدای گرمی در گوش هاش پیچید: خیلی وقته منتظرتم دلبر... 🥇 fantasy 🏅hopemin
°•𝓡𝓮𝓿𝓮𝓪𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓮𝓬𝓻𝓮𝓽 𝓸𝓯 𝓙𝓮𝓸𝓷 •°♫︎ by g_Elahe
2 parts Ongoing
[افشای راز جئون] کاپل اصلی:تهکوک /کوکوی [درحال ادیت] خانواده جئون.... قدیمی ترین و قدرتمند ترین خانواده کره جنوبی ؛و اولین خانواده در کل آسیا که میزبان اصیل های قدرتمند بودند. خانواده ای که از یک جا به بعد تبدیل به یک خاندان قدرتمند و بزرگ و "تاریخی" شدند! خاندانی که باعث صلح بین گرگینه ها و خونآشام ها و همینطور انسان ها شد و از جنگ و کشتار های بزرگ جلوگیری کرد.🩸⚔ خاندانی که همه جانبه صلح رو ایجاد کرد و همین دلیل سبب شد تا همه پک ها از بین بره و همه شون حتی آلفا های اون پک ها(آلفا های پک ها هم قدرتمند هستند که مسئولیت آلفا شدن رو قبول میکنند) یک فرد از خانواده جئون رو به عنوان آلفاشون انتخاب کنند‌.🐺🕰 ولی همه چی در شبی از بین رفت... در مهمانی ای که همه ی اعضای آن دعوت شده بودند و دور هم جمع بودند.... صدای جیغ های بلندی میومد... در خواست های کمک...خواهش هایی برای نجات جونشون... -اون لعنتی همش دستش میرفت سمت جاهای ممنوعه ، آخرسر مجبور شدم کراواتم رو در بیارم و دور دستش ببندمُ بگم :از الان ترجیح میدم بسته باشه. -بزار یک بار برای همیشه خودم رو معرفی کنم. جئون جونگکوک هستم!وارث خاندان جئون! -دلم برات تنگ شده بود ددی!
You may also like
Slide 1 of 10
𝒜𝓃 𝒶𝒸𝒽𝒾𝑒𝓋𝑒𝒹 𝓌𝒾𝓈𝒽 𝑜𝓇...?!🗡(𝓈𝑜𝓅𝑒 )  cover
Unknown || kth. ✅ cover
V for Vampire || kth. ✅ cover
News & Updates cover
𝐌𝐲 𝐯𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐥𝐨𝐫𝐝❥ cover
𝐥'𝐦 𝐭𝐡𝐞 𝐇𝐲𝐛𝐫𝐢𝐝 جیکوک cover
𝐹𝑖𝑟𝑒 𝑜𝑛 𝑓𝑖𝑟𝑒 cover
°•𝓡𝓮𝓿𝓮𝓪𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓮𝓬𝓻𝓮𝓽 𝓸𝓯 𝓙𝓮𝓸𝓷 •°♫︎ cover
Gaslight cover
The Boxer and the Badboy cover

𝒜𝓃 𝒶𝒸𝒽𝒾𝑒𝓋𝑒𝒹 𝓌𝒾𝓈𝒽 𝑜𝓇...?!🗡(𝓈𝑜𝓅𝑒 )

5 parts Complete

•نام⸙ آرزوی براورده شده یا...؟!(چندشاتی) •ژانر⸙ رمنس ، انگست ، درام ، تاریخی ، اسمات •کاپل⸙ یونسوک(سپ) •رده سنی⸙ +۱۸ •خلاصه⸙ تاحالا شده از آرزویی که میکنین پشیمون بشین و با خودتون بگین کاش لال میشدم و یه همچین حرفی از دهنم بیرون نمیومد؟....خب باید بگم که من جانگ هوسوک ، با بیست و شش سال سن به یه همچین بدبختی دچار شدم! کاش لال میشدم و همچین حرفی از دهنم بیرون نمی اومد....! ورژن یونمین این چندشاتی رو میتونین توی همین پیج پیدا کنین😊