Watch ⌚️ - Capo - Wattpad

Watch ⌚️

Reads 635
Votes 107
Parts 2

Reads 635
Votes 107
Parts 2

exo junmyeon kimjunmyeon kris krisho suho wuyifan yifan اکسو جونمیون سوهو ووییفان کریس کریسهو ییفان

جونمیون که دلش می‌خواست راه چندساله رو یک شبه بره برنامه عجیبی رو برای مدت زمان کوتاهی چیده بود. همه چیز به خوبی پیش رفت تا اینکه پاش رو تو خونه‌ای که نباید گذاشت و با بزرگترین کابوس زندگیش مواجه شد...

کاپل: کریسهو
ژانر: ددی کینک، اسمات🔞All Rights Reserved

exo junmyeon kimjunmyeon kris krisho suho wuyifan yifan اکسو جونمیون سوهو ووییفان کریس کریسهو ییفان

Table of contents

2 parts

Sign up to add Watch ⌚️ to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

yukai by anahiidey

قرار بود یه زندگی ساده داشته باشه؛ همونی که از اول دنبالش بود اما دیدن اینکه تمام حقش، توی دست آدمای دیگه داره دست به دست می‌چرخه، انتقام و سرکشی درونش رو بیدار کرد. به اطرافش نگاه کرد و دنبال قدرتمندترین آدمی گشت که می‌تونست ازش استفاده کنه. فارغ از اینکه رئیس کیم سال‌ها از دور تماشاش می‌کرد... - مطمئنی پشیمون نمی‌شی؟ +‌من همیشه پاهام برای تو بازه رئیس کیم ^فصل یک: فول^ ------ کاپل: ویکوک، سکرت ژانر: درام، مافیا، انگست، اسمات ° فصل دو: آنگویینگ ° بعد از گذروندن تمام بالا و پایین‌ها، به یه آدم دیگه تبدیل شدن؛ خودشون رو نمی‌شناختن اما می‌دونستن که هنوز قلبشون برای خونه می‌تپه... - حتی اگه خدا به کمک آدما هم نیاد، بازم همه باورش دارن چون نیاز دارن تو ذهنشون یه تکیه‌گاه داشته باشن. تو خدای منی؛ با وجود تمام زخمایی که بهم می‌زنی من باز به تو تکیه می‌کنم... writer:anahide

Amor by r_tesa_

جیمین پسر بچه امگای ۱۴ ساله ای که پدرش در ازای باختش به یکی از دلال های برده فروش اونو بهش تقدیم کنه ، و همون روز یک زن اونو از اون دلال میخره چی میشه اون زن سرنوشتش رو از این رو به اون رو کنه و در این میان جیمین با مین یونگی که سال بالاییش محسوب میشد اشنا شه .. . . Kapel: Yoonmin Genre: OmegaWarse , mpreg , Smut , drama

𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽 by xme_xme

امپراطور جئون جونگکوک به لونا خودش کیم تهیونگ علاقه ای نداره لونا که دیگه نمیتونه این شرایط رو تحمل کنه تصمیم میگیره بدنش برای همیشه ترک کنه چی میشه اگر همزادش در دنیا دیگه کیم تهیونگ رییس قوی و قدرتمند کمپانی VBLوقتی از خواب پامیشه قیافه خودش رو تو آینه ببینه ولی تو بدن ظریف و زیبا لونا باشه ... قسمتی از داستان : نیشخند عجیبی زد و دم‌گوشم زمزمه وار گفت +اگر میخوای اجازه بدم بری باید قبل رفتن کاری که میخوام انجام بدی لونای من _چی میخوای زودتر بگو که زودتر بتونم از این مکان عجیب غریب برم و دیگه تورو نبینم آروم گوشه لبم بوسید و درحالی که به طرف دیگه صورتم می‌رفت لب زد +باید بچمو به دنیا بیاری •𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: *𝑲𝒐𝒐𝒌𝒗*𝒂𝒏𝒅... •𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:*𝑹𝒐𝒚𝒂𝒍*𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆*𝒇𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚*𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔*𝑺𝒎𝒖𝒕*𝒎𝒑𝒆𝒓𝒈

TENSION ( تَنِش )🍷 by seta8603

کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روز های اپ : پنجشنبه ها فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ، romance ، Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh*

fox by sara199911

جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی می‌دونه کیه و نه می‌دونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده ~> sara ○ کاپل اصلی ~> ویکوک ● روزهای آپ ~> سه شنبه ها _ ساعت 8 شب

My pink boy [ Yoonmin ] by Donya_thv

+ اصلا خبر داری بابام هر هفته ، با چند میلیون وون حساب مامانتو پر می‌کنه ! _ خب میگی چیکار کنم ؟ + کمترین کاری که میتونی برای تشکر از بابام انجام بدی اینه که حداقل سوراخ پسرشو پر کنی ، درست نمیگم مین شوگا ؟ +18 🫦 SMUT💦 روزهای آپ‌ : یک روز در میون کاپل اصلی : یونمین

"ᴄʜᴏꜱᴇɴ" kookv by azkabanwriter_1

Chosen|منتخب شما به صرف چای گوچانگ و شراب مرغوب برنج دعوت شدین پس،لطفا چند ده پارتی مهمون ما باشید. خلاصه:تهیونگ ، نوجوانی که الهه ماه پس از قرن ها از خواب بیدار شده و با عطا کردن موهبتش به فرزند عزیز کرده ش ، در یک شب مسیر زندگیش رو عوض کرده و تهیونگ حالا به دام امپراطور اون قصر بزرگ افتاده بود. کاپل:کوکوی-kookv کاپل فرعی:نامجین-namjin،سوهی و جونگکوک(ملکه و امپراطور) ژانر:بی ال،گی،ازدواج اجباری،بزرگسال،آمپرگ نوع بیان : سوم شخص تعداد حدودی پارت ها تا پایان: ۶۰ الی ۶۵

⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ by blumer83

- با من ازدواج کن ژنرال. - این یه دستوره سرورم؟! چی میشه اگه بیشترین اختیار رو در کشور داشته باشین اما نتونین کاری انجام بدین به خاطر تبعیض‌های جنسیتی؛ کیم تهیونگ به عنوان یه شاهزاده که امگا متولد شده تا قبل از ازدواج هیچ اختیاری برای امور کشور نداره به خاطر قانون «امگاها حق سلطنت ندارن» شما بودین چیکار می‌کردین؟ کاپل: کوکوی کاپل فرعی: یونمین ژانر: رمنس، سلطنت مدرن، امگاورس، ازدواج اجباری، انگست Writer: blumer

All I need is you ( vkook ver ) by exolhappylife

" پدرش ... پدرش منم ؟" " نه تو نیستی ! " " بر چه اساس خودتو پدر بچه من میدونی ؟" " نه کوک منو خر فرض نکن ... توی لعنتی توی رات من ... فاککک تو اونو با من گذروندی " کاپل : ویکوک✨ ✨ژانر : امگاورس ، رومنس ، اسمات ، امپرگ

«𝐍𝐎𝐕𝐄𝐋𝐈𝐒𝐓|ناولیست✔» by Mtt_12

[ پایان یافته⛔] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝐍𝐨𝐯𝐞𝐥𝐢𝐬𝐭 ✍🏻 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑‍🤝‍🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:- 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️

You may also like

Slide 1 of 10

𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽 cover

TENSION ( تَنِش )🍷 cover

My pink boy [ Yoonmin ] cover

"ᴄʜᴏꜱᴇɴ" kookv cover

⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover

All I need is you ( vkook ver ) cover

«𝐍𝐎𝐕𝐄𝐋𝐈𝐒𝐓|ناولیست✔» cover

yukai

قرار بود یه زندگی ساده داشته باشه؛ همونی که از اول دنبالش بود اما دیدن اینکه تمام حقش، توی دست آدمای دیگه داره دست به دست می‌چرخه، انتقام و سرکشی درونش رو بیدار کرد. به اطرافش نگاه کرد و دنبال قدرتمندترین آدمی گشت که می‌تونست ازش استفاده کنه. فارغ از اینکه رئیس کیم سال‌ها از دور تماشاش می‌کرد... - مطمئنی پشیمون نمی‌شی؟ +‌من همیشه پاهام برای تو بازه رئیس کیم ^فصل یک: فول^ ------ کاپل: ویکوک، سکرت ژانر: درام، مافیا، انگست، اسمات ° فصل دو: آنگویینگ ° بعد از گذروندن تمام بالا و پایین‌ها، به یه آدم دیگه تبدیل شدن؛ خودشون رو نمی‌شناختن اما می‌دونستن که هنوز قلبشون برای خونه می‌تپه... - حتی اگه خدا به کمک آدما هم نیاد، بازم همه باورش دارن چون نیاز دارن تو ذهنشون یه تکیه‌گاه داشته باشن. تو خدای منی؛ با وجود تمام زخمایی که بهم می‌زنی من باز به تو تکیه می‌کنم... writer:anahide