Ravens in the Rain
  • Reads 29
  • Votes 0
  • Parts 2
  • Time 8m
  • Reads 29
  • Votes 0
  • Parts 2
  • Time 8m
Ongoing, First published Mar 26, 2015
A harmless game, isn't it?

Five highschool juniors attend an anti-prom party, only, they are the only juniors not at the actual prom, forced to find entertainment they stumble upon an old Ouija board. Hesitant, they decide to play, unknowing of the trouble the simple "game" would cause. The five become bored after they stop playing so they decide to sneak into prom anyway but, as they arrive at the school and get closer to the gymnasium they are horrified by blood curdling cries for help and just then, the building blows up. 
This was no attack.
This was no accident.
This is not to be mistaken.
The Ouija board is no game.
All Rights Reserved
Sign up to add Ravens in the Rain to your library and receive updates
or
#275ouijaboard
Content Guidelines
You may also like
Little Bunny  by Zabi1212
40 parts Ongoing
( کامل شده ) درد و ترس ، چیزی که جونگکوک هایبرید هیفده ساله از سن خیلی خیلی کم بهش عادت کرده . شاید درد کشیدن دیگه براش ساده شده باشه ؟ البته درد کشیدن برای هیچکس ساده نیست ، وقتی اون صدایی که توی مغزت حرف میزنه ام حالش ازت بهم میخوره دیگه چیزی نمی‌مونه میمونه؟ و اینور هم کیم تهیونگ پسر پولداری که همه فکر میکنند بهترین زندگی رو داره البته معلومه که از شخص دیگه زندگی خیلی بهتری داره ولی خب اونم دلایلی داره که از موقعیتش متنفر باشه . چی میشه اگه تهیونگ اون کسی که میخواد ازش مراقب کنه رو پیدا کنه و کوک ام مکان امنی که لازم داره ؟ __________ ته : هیششش نفس هیونگ برا چی معذرت خواهی می‌کنی فرشته ؟ ببینمت پسر قشنگم کوچولوی من برای چی گریه می‌کنی اخه؟ میدونی چقد دلم برات تنگ شده ؟ همه کس هیونگ زندگیه هیونگ اشک نریز پسر نازم میبینی حالم خوبه ؟ نگاه کن منو کوک سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکیش به ته خیره شد که دوباره گریش گرفت و شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن با صدای بلند و ته که انگار دست پاچه شده بود لبخندی زد و دوباره کوک رو بغل کرد ته : هیشش عیب نداره عزیزم گریه کن دل کوچولوت گرفته قربون صدات بشم هیسس عیب نداره ....
نـبـلاء الـقـتـلـة  by valen_xi
8 parts Ongoing
مرت حياتها بين فخاخ القدر، الذي لم يترك لها فرصة أن تعيش بسلام. لعنة ظلت تلاحق كل نساء عائلتها، وكل من تزوج، كانت تُسحب منه قطعة من روحه، حتى غدت الحياة مجرد حافة خطر دائم. لكن لم تكن تلك اللعنة هي الوحيدة التي تهددها، بل كان زواجها المفروض هو الخديعة الثانية التي تجرعتها,هي التي ظنت أنه سيوفر لها الأمان، أنها ستجد في قلبه ما يعيد لها الأمل، لكن سرعان ما اكتشفت أنه لا حب في هذا الزفاف القسري. كان يراها مجرد وسيلة لتوطيد قوة عائلته، لا أكثر. هو الذي لا يعرف كيف يحب، ولا يريد أن يحب، كان يعتقد أن كل من اقترب منه فقد جزءًا من نفسه، وكأن الحب لا يتناسب مع وجوده. هي، التي تحاول أن تكون قوية رغم كل ما مرت به، تجد نفسها أمام رجل لا يعرف الرحمة، ولا حتى الاحترام، متحجرة في زواج لا يحمل إلا اللامبالاة. وكلما حاولت أن تفتح قلبها له، كلما اكتشفت أن المسافة بينهما تتسع أكثر، وكل كلمة كانت تصرخ بها داخليًا كانت تموت على شفتيها، لأنها تعلم أن هذا هو قدرها، أن تخذل مرة أخرى. كان يعلم أنها مدمرة، لكنها كانت تجذبه كالمغناطيس. كلما ابتعد، زادت رغبته في العودة إليها. _ Vilanara Delrosa. _ Matias Delgardo. الـــبـــدايـــة كـــانـــت هـــنـــا .
You may also like
Slide 1 of 10
Little Bunny  cover
Brotherhood of the Wolf cover
نـبـلاء الـقـتـلـة  cover
My Freak Show Life (BWWM) cover
Cupid's Match : CUPID'S MATCH BOOK 1 cover
OCEAN (သမုဒ္ဒရာပိုင်တဲ့လခြမ်းငယ်) (Complete) cover
Mahal cover
Daddy's Precious Little Girl cover
The world of yo-kai(Yokai watch X Reader) cover
Family's keeper (wtm) cover

Little Bunny

40 parts Ongoing

( کامل شده ) درد و ترس ، چیزی که جونگکوک هایبرید هیفده ساله از سن خیلی خیلی کم بهش عادت کرده . شاید درد کشیدن دیگه براش ساده شده باشه ؟ البته درد کشیدن برای هیچکس ساده نیست ، وقتی اون صدایی که توی مغزت حرف میزنه ام حالش ازت بهم میخوره دیگه چیزی نمی‌مونه میمونه؟ و اینور هم کیم تهیونگ پسر پولداری که همه فکر میکنند بهترین زندگی رو داره البته معلومه که از شخص دیگه زندگی خیلی بهتری داره ولی خب اونم دلایلی داره که از موقعیتش متنفر باشه . چی میشه اگه تهیونگ اون کسی که میخواد ازش مراقب کنه رو پیدا کنه و کوک ام مکان امنی که لازم داره ؟ __________ ته : هیششش نفس هیونگ برا چی معذرت خواهی می‌کنی فرشته ؟ ببینمت پسر قشنگم کوچولوی من برای چی گریه می‌کنی اخه؟ میدونی چقد دلم برات تنگ شده ؟ همه کس هیونگ زندگیه هیونگ اشک نریز پسر نازم میبینی حالم خوبه ؟ نگاه کن منو کوک سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکیش به ته خیره شد که دوباره گریش گرفت و شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن با صدای بلند و ته که انگار دست پاچه شده بود لبخندی زد و دوباره کوک رو بغل کرد ته : هیشش عیب نداره عزیزم گریه کن دل کوچولوت گرفته قربون صدات بشم هیسس عیب نداره ....