𝐔𝐧𝐭𝐢𝐭𝐥𝐞𝐝
  • Reads 195
  • Votes 45
  • Parts 1
  • Reads 195
  • Votes 45
  • Parts 1
Complete, First published Dec 08, 2023
Mature
"شاید من باشم... من بهت اعتراف کنم که دوستت دارم"

𝐎𝐧𝐞𝐬𝐡𝐨𝐭 
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐇𝐲𝐮𝐧𝐈𝐧 
𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐟𝐥𝐮𝐟𝐟, 𝐬𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐔𝐧𝐭𝐢𝐭𝐥𝐞𝐝 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
19 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:پنجشنبه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
-' Emperor's Smile '- by hanicoangelo
9 parts Ongoing Mature
به دو طرف یقه جیسونگ چنگ زد و از هم بازش کرد. حرکتش سریع‌تر و غیر قابل پیش بینی تر از اونی بود که جیسونگ بتونه واکنشی نشون بده. چشم‌هاش رو، روی سینه و گردنش چرخوند. به دنبال کبودی‌های جدیدی می‌گشت که هر چند روز یک بار، روی پوستش نقش میبستن‌. "شرط میبندم من خیلی بهتر از اون‌ها می‌تونم انجامش بدم." جیسونگ وحشت زده چند قدم به عقب برداشت و با ناباوری صورت مینهو رو به امید پیدا کردن اثری از شوخی، از نظر گذروند. مینهو دیوونه شده بود. چون این‌ها کلماتی نبودن که کسی بخواد خطاب به برادر خودش، به زبون بیاره. - زندگی جیسونگ توی قصر به عنوان پسر حرومزاده پادشاه، همیشه با چالش‌های متفاوتی مواجه بوده و با تغییر رفتار برادر بزرگترش مینهو، همه چیز به هم می‌ریزه و رازهایی که نباید، برملا میشن. ﹌﹌﹌﹌﹌﹌ کاپل: مینسونگ ژانر: رومنس، هیستوریکال، اسمات چنل فیکشن: OrphicFiction دیلی نویسنده: thegreatgodpanisdead ﹌﹌﹌﹌﹌﹌ توجه: این فیک شامل هیچ گونه روابط اینسستی نمیشه.
You may also like
Slide 1 of 10
Your eyes tell || VK || Completed cover
Spider Lily ( Minsung ) cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
dear (عزیز کرده) cover
-' Emperor's Smile '- cover
˓ strawberry cheesecake ⋆ ᳝ ࣪◞ cover
happy cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
my beautiful melody 💙  cover
Bad Boy in Training | Minsung cover

Your eyes tell || VK || Completed

52 parts Complete

+ تمومش کن جونگکوک! دیگه تحمل این رفتارهای بچگانه ات رو ندارم! _ من نیاز ندارم که از زبونت بشنوم دوستم داری.. چشمات تهیونگ.. چشمات میگن! خلاصه : جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!! از نظر خودش خدای بدشانسیه. طی اتفاقاتی، خانواده اش اون رو طرد میکنن . اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه" بشه ؟؟!!! ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه : ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛ این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.🙂 Name: Your eyes tell Main couple : Vkook Side couples : Namjin and (Secret) Genre: Fluff, romance, Smut🔞,slice of life, Dram, tragedy, "happy end" Wr: Nellin&Melli ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ Highest rankings: #1 ویکوک #3 تهکوک #1 تهیونگ #3 fanfiction #1 btsfanfic #1 tae تاریخ شروع: 1400/12/07 تاریخ پایان: 1402/02/29