[پرنس || prince]🍻 |COMPLETE| کیم تهیونگ، انترن جوانی که به طرز عجیبی برادرش چند وقتیه ناپدید شده و اون طبق گذشتهای که از برادرش میدونه هر روز به کازینوها و کلابهای سئول سر میزنه تا بتونه ردی ازش پیدا کنه اما یه روز توسط افراد مافیایی دزدیده میشه... برشی از داستان: فصل1📍 _میخوای منو بکشی درسته؟اصلا تو دلیلی برای اون رفتار های مسخرهای که توی دفترت نوشتی داری؟یا فقط یه سادیسمی هستی که از کشتن آدما لذت میبره؟ جونگکوک سری تکون داد و صورت خیس از اشک پسر رو با دست هاش قاب گرفت. پیشونیش رو به پیشونی پسر چسبوند و گفت: _تو...تو تمامِ منی تهیونگ؛چطور تونستی همچین فکری بکنی؟من عاشقت نیستم بلکه تو رو میپرستم پرنسس.و تو با خودت فکر کردی که من میتونم بکشمت؟ فصل2 📍 _فودوشین! تهیونگ گفت و مرد با نگاهی پرسشگر به پسر خیره شد. _فودوشین یک کلمه ژاپنیه که به معنای خنثی شدن احساسات آدمه. یعنی قلب آدم جوری میشه که دیگه نه خوشحالی رو حس میکنه و نه درد و غم رو.جونگکوک؛ تو،پدرم،مادرم و هر کس دیگه ای که توی زندگیم بود چنین بلایی رو سرم آوردین! کاپل: کوکوی ژانر:انگست،اسمات،مافیا،رمنس نویسنده: #Emma دوستان این فیک متعلق به این نویسنده ی مهربونمونه که اجازه دادن داستان جذابشون داخل اکانتم بمونه😍💋 آیدی تلگرام : @M1n8ung واتپد: Emmary_kim22