༨ Action🚬, Policy🚨, Romance🍷, Smut🔞
༨ Vkook, yoonmin, namjin
وقتی سیاهی شب به دل آسمون چنگ انداخت، صدای آژیرهای پلیس به گوش رسید و با اولین شلیک بازی شروع شد.
چراغهای قرمز و آبی، آسفالتهای خیس رو رنگآمیزی میکنن و خون در حال چکه از انگشتهای لرزان پسر، چاشنی روح جنایت رخداده میشه.
"متأسفم که تمام مدت مثل یه سگ وفادار زیر دستت بودم، نه مثل یه برادر کنارت!"
"چرا قلب همیشه به آدم اشتباهی عشق میورزه؟"
"من بهت باختم؛ اما جالب اینجاست که از باختن به تو لذت میبرم!"
"تو اومدی؛ اومدی و فهمیدم من یه غنچهام که نمیتونه شکوفه بده و تو یه رویایی که نمیتونه واقعی شه!"
ما مثل مهرههای شطرنج، یکی یکی خونهها رو طی میکردیم. گاهی یه سرباز، وزیر رو از زمین بیرون میکرد و گاهی مهرههای همرنگ، باهم درگیر میشدن... ما مهرههایی بودیم که وسط دومینوی زندگی، عضوی از چرخهی انتقام شدیم. میتونستیم این اتفاقات رو به هر بازیای که بخوایم تشبیه کنیم؛ از دومینو تا شطرنج اما حقیقت هیچ وقت تغییر نمیکرد! چون در آخر، همگی ما 《رنجدیده》 بودیم.
داستان از این قراره که یونگی و جیمین و تهیونگ و کوک باهم از دوران دبیرستان دوست های خیلی صمیمی هستن.
که بعد از یکسال باهم ازدواج میکنن.
و هم اکنون جیمین یه توله ۴ ماهه داخل شکمش داره. یا بهتر بگم چهار ماهه بارداره.
و تهکوک هم تصمیم به تشکیل خانواده دارن.
(الان دوره دانشگاه هستن و کم کم فوق لیسانسشون و میگیرن)
ولی یه شاگرد، امگای نر که جیوون نام داره از همون وقتی که؟یونگی رو دید عاشقش شد ولی یونگی علاقه ای به اون نداشت پس با جیمین که خیلی دوسش داشت ازدواج کرد.
و جیوون هم از اون موقع میخواد از خانواده یونگی یا مین انتقام خودشو بگیره ولی دوستاش نمیزارن...
ژانر:امپرگ،امگاورس،دانشگاه،کمدی،هپی اند.
شخصیت ها: جیمین=یونگی،تهیونگ=جونگکوک،نامی=جین،هوسوک.