Incubus | کابوس 🔞
  • مقروء 57,121
  • صوت 5,198
  • أجزاء 49
  • مقروء 57,121
  • صوت 5,198
  • أجزاء 49
إكمال، تم نشرها في ديسـ ٢٠, ٢٠٢٣
للبالغين
3 فصول جديدة
وقتى بابات پرنسس صدات ميكنه، خبر داره كه دوس پسرت اسمتو گذاشته توله سگ؟
___________
خون آشام، دانشگاه، اسمات، سایکو، علمی...
کونگ جو، دختری یتیم 18 ساله است که گذشته ی خیلی بدی داشته. اما نمیدونه که گذشته همچنان داره مثل یه سایه دنبالش میاد... و اون کسی نیست جز جونگ کوک. خون آشامی سایکوپات که محصول آزمایشگاه پدرشه!
جميع الحقوق محفوظة
الفهرس
قم بالتسجيل كي تُضيف Incubus | کابوس 🔞 إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭 | سیاه قلب بقلم btsfic696
22 جزء undefined أجزاء مستمرة
"ای کاش هیچوقت به دنیا نمیومدی من هرگز نخواستم که به دنیا بیام..." اون دختر نه قاتل بود و نه جنایتکار اون فقط یک قربانی بود قربانی که تولدش با مرگ مادرش متصادف شد دختری که بخاطر نفرت و انتقام به فاحشه‌ خونه فرستاده شد اما هیچ وقت یک فاحشه نشد! حالا اون کسی شده که بهش لقب «قاتل شب» رو دادن دختری که کابوس شب های آدم هایی شده که کاری جز به فاک دادن دختر های باکره ندارن... اما چی میشه اگه روزگار اونو در برابر پسری قرار بده که در کودکی عاشقش بود، پسری که حالا ممکن خودش در تجارت فحشا دست داشت باشه پسری که در تصادف، دختر رو به فراموشی سپرده بود. جئون جونگوک رئیس باند مافیایی کازینو کسی که در کودکی دوستش داشت اگه واقعاً دستی توی تجارت فحشا داشته باشه چی؟! باید چیکار کنه ؟! می‌تونه اون رو هم به کام مرگ بکشونه ؟! 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 ↳ᴊᴋ & ɴᴏʀᴀ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 ↳ᴍᴀғɪᴀ,sᴍᴜᴛ,ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ،ᴍʏsᴛᴇʀʏ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫 ↳ɴᴏᴜʀᴀ 𝐮𝐩𝐥𝐨𝐝𝐢𝐧𝐠... ★·.·'¯'·.·★ 𝐈𝐧𝐬𝐭𝐚𝐠𝐫𝐚𝐦 ↳ʙᴛsᴄʟᴀᴠɪᴄʜᴏʀᴅ 𝐓𝐞𝐥𝐞𝐠𝐫𝐚𝐦 ↳ʙᴛsғɪᴄ696 درحال ویرایش
Crime/جنایت  بقلم moone_writer
11 جزء undefined أجزاء إكمال للبالغين
متوقف شده! [درحال ادیت] -دوستت دارم. +ولی من زخمهایی دارم که هیچوقت خوب نمیشن. -من تمام زخمای روی بدنتو میبوسم. ** - کنار تو بودن احساس عجیبی رو بهم میده...چیزی که هیچوقت حس نکرده بودم." +"چه احساسی؟" -"فقط با دیدنت به لبه پرتگاه میرم و با لبخندت سقوط میکنم، تو دیوونم میکنی آنجل..." ** ناشناسی به نام لوکا، درحال جمع کردن گروه بزرگی از بزرگترین تبهکار هاست. حالا این لوکا چیکار میکنه؟ به آدمای شکست خورده فرصت دوباره میبخشه و اونارو از هرچیزی غنی میکنه... فقط در ازای یک چیز! اون هم امضای قرار دادی که شخص خودشو به طور کامل به لوکا میفروشه... روح و جسم رو در اختیار میگیره و اونارو وادار به هرکاری میکنه... ** یئون آیرا، بعد از سالها دور بودن از زادگاهش بالخره به سئول، شهر خودش برمیگرده و طی حادثه ای با جئون جونگ کوک و آلیا اندرسن آشنا میشه! اونها سعی میکنن پرونده‌ی قتلی رو حل کنن که سالها پیش بسته شده... ولی چی میشه اگه هرکدوم با پا گذاشتن توی این مسیر، قرار داد مرگ خودشو امضا کنه؟ اونها این وسط قربانی اند! قربانی خواسته های خودخواهانه‌ی خانواده‌هاشون... ژانر: عاشقانه، با چاشنی جنایی/معمایی، انتقامی نویسنده: مونه
﴾ Moon wolf  ﴿ بقلم kimkook_Lovrita
31 جزء undefined أجزاء مستمرة
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته