ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs
  • Reads 3,905
  • Votes 357
  • Parts 23
  • Reads 3,905
  • Votes 357
  • Parts 23
Ongoing, First published Dec 22, 2023
نام فن فیک: سلول های خاکستری
 ژانر:معمایی، عاشقانه، لیتل اسمات، انگست، مافیایی، جنایی


قسمتی از فیک :

شعله های آتش زبانه میکشید و همه چیز جلوی چشمانم میسوخت،قطرات اشک درحالی که روی گونه هام سر میخوردند رد سوزشی به جا میذاشتند،شعله ها انقدر نزدیک بود که انگار از داخل مردمک های چشمم گداخته میشد،همه ی چیز هایی که میشناختم جلوی چشمانم درحال خاکستر شدن بود،یک آن ،یک لحظه گرما از بین رفت و سرمای شدیدی حجوم آورد،لباس هام خیس و بدنم میلرزید،بارون میبارید و باد سردی میوزید، سرم رو بالا اوردم و دستی رو دیدم که به سمتم دراز شده،به آرومی دستم رو سمتش دراز کردم و گرفتمش،گرم بود. یکبار دیگه سرما از بین رفت و گرما حجوم آورد، ساختمون و درختان اطرافم درحال سوختن بودن،فکر کردم دوباره خونمونه، اما اینجا برای من اشنا نیست...
_جونگکوک..کوک...
با شوک سرمو برگردوندمو دیدمش که روبه‌روم وایستاده،با لبخند و چشمای اشکی بهم خیره شده بود،دستشو بالا آورد نوازش وار روی گونم گذاشتم،فاصله ی بدنامون رو کم کرد و سرشو جلو آورد: آفرین...بلاخره تمومش کردی...تو موفق شدی...
لبخندی زدم و با دستم تار مویش رو که باد روی صورتش انداخته بود کنار زدم: اوهوم نونا...تموم شد... بلاخره نابودش کردم... بلاخره کشتمش...
خندید و قطره ی اشکی از گوشه ی چشمش چک
All Rights Reserved
Sign up to add ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs to your library and receive updates
or
#751fanfiction
Content Guidelines
You may also like
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ
38 parts Ongoing
Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کله زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg
You may also like
Slide 1 of 10
ᴸᴵᵀᵀᴸᴱ ᶜᴴᴱᴿᴿᵞ🍒🍷 cover
•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛ��ᵏᵒᵒᵏ cover
Deadly human weapon
   cover
Love me again cover
Lorenzo | لورنزو cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
محکوم به عشق cover
𝗦𝗵𝗮𝗺𝗲ⱽᵏᵒᵒᵏ ᵃᵘ cover
𝐎𝐚𝐬𝐢𝐬 𓃭 cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover

ᴸᴵᵀᵀᴸᴱ ᶜᴴᴱᴿᴿᵞ🍒🍷

17 parts Ongoing

عنوان: Little Cherry 🍒 ژانر: مافیایی، امگاورس، اسمات، رومنس، انگست، درام زمان آپ: نامشخص نویسنده:aylar خلاصه: تهیونگ، آلفای خون‌خالص و رئیس بی‌رحم مافیا، وقتی می‌فهمه جونگکوکِ درون‌گرا، امگای ۱۶ ساله و پسر یکی از بزرگ‌ترین صاحبان شرکت‌های مسکو، جفتشه... همه‌چیز از کنترل خارج می‌شه. تهدید، معامله و کشمکش‌های پیچیده... اما همیشه این‌طور می‌مونه؟ یا سرنوشت، مسیر دیگه‌ای براشون رقم زده؟