جونگکوک با فهمیدن زندگی گذشته مادرش به دنبال کشف آن میگردد که درهایی از حقیقت به رویش باز میشود که ناباورترین باور زندگیش رو متوجه خواهد شد .... چه میشه که با ورود فرد دوم؛ وارد مسیر جدیدی از سرنوشت بشه و اتفاقات غیر قابل پیشبینی برایش رقم بخورد .... -------------------------------------------- : «یعنی داری میگی همه اینارو مادرم برنامه ریزی کرده » مکثی کردو بغضشو به زور قرت داد : ،ولی چطور ممکنه چرا من این همه سال از این سازمانو بارکدا بی خبر بودم ..... -------------------------------------------- : تو برادر دوقلو داری ؟؟؟ -------------------------------------------- : جئون جونگکوک تو هیچوقت نمیتونه خودتو از دست من آزاد کنی تو محکمونی به موندن در مردابی که روز به روز داره تورو بیشتر پایین میکشه -------------------------------------------- : تو کی هستی مامان ، دارم کم کم ازت میترسم -------------------------------------------- :طلسم یعنی همه اینا بخاطر طلسم بود ....