اعتراف کردن به اشتباهات با بالاتر رفتن جایگاه اجتماعی سختتر و سختتر میشه. تا قبل از اینکه به جایی برسی، هرروز توی آینه نگاه میکنی و به خودت قول میدی وقتی به چیزی که خواستی رسیدی، به گناهت اعتراف کنی اما به محض اینکه توی اجتماع شناخته میشی، ترس از دست دادن اون جایگاه، هوش از سرت میبره. چوی سان، دادستانی بود که به اجبار و با کمک مقام دولتی پدرش، این جایگاه رو به دست آورده بود و زیاد طول نکشید که یک کلاغ، چهل کلاغ مردم پشت سرش شروع بشه. همهی تهمتهایی که بهش زده میشد رو میشنید؛ اینکه توی آزمون ورودی تقلب کرده، فقط اینجاست تا روی جرم و جنایتهای دولت سرپوش بذاره یا حتی در راه رسیدن به خواستههاش مرتکب قتل شده!
با این حال، هیچکس دقیق نمیدونست که کدوم یکی از این اتهامات واقعیت دارن و همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه، سان مجبور شد با دوست سابق دوران دبیرستانش برای حل کردن پروندهی قتل همکاری کنه. غافل از اینکه، رازهای قدیمی قراره دونه دونه برملا بشن.
Couple : WooSan, GunRae, Secret
Genre : Criminal, Mystery, Smut
Status : Completed
اسمش پارک چانیوله. یه کت بزرگ که شونه هاش همیشه از خاک قبر آدم ها رنگ شده، به تن داره.
توی دستای زمختش یه کلنگ داره و مثل احمق ها صورتش رو گریم میکنه. چون یه زخم بزرگ و زشت از بچگی رو صورتش هست. میگن مادر فاحشه اش رو کشته و با دست های خودش گورش رو کنده.
اون نفرین شدست! سمتش نرو.
چندشاتی
چانبک
رمنس، دارک، اسمات، انگست، تراژدی