کاپل : ویکوک ، یونمین ژانر : زامبی ، اکشن ، ماجراجویی 〜 🥀 بوی جسد ، بوی گوشت تجزیه شده همهی جان مرا گرفته بود؛ انگار بوی مرده همیشه به جسم من فرورفته بود انگار من توی یک تابوت سیاه خوابیده بودهام و یک نفر که صورتش را نمیدیدم من رو بین مه و سایههای تاریک دفن میکرد اسلحه ... صدای کشیده شدن ماشه ... و در اخر ، صدای تیری که جسم خسته اش رو وادار به ادامه دادن میکرد دست هایی که یخ زده بود ... قطره های خونی که گونه های سرد و بی روحش را سرخ کرده بود صدای نفسی که به شمارش افتاده بود و به دنبال ذره ای اکسیژن فریاد میزد. جسد هایی که روی زمین سردِ زیر پاهاش افتاده بود و توی خون غوطه ور شده بود. نگاهی که نشان از وداعی به وسعت یک جهان داشت ابدیتی که سر رسیده بود و پلک زدن هایش را بی رحمانه دریده بود. ابدیتی که نگاه هان معصومانه شان را به فجیح ترین روش دزدیده بود چشم هایی که اشک هایش با قطرات خون رنگ گرفته و مثل شبنمی بر روی مژه هایش نشسته بودند . « خوی درنده ادمی ، از تمامی حیوانات میتونه منفور تر باشه » نگاهی که می لرزید، نگاهی که ترسیده بود، نگاهی که پشت آیینه ی کدر شده ای نفس های اخرش را میشمرد . صدای جیغ و فریاد هایی که تمام وجودش را میلرزاند . با خودش چه کرده بود ... چطور ... به چه جرعتی به راحتی مغز رو نش
3 parts