Unfortunately, I still love you
  • Reads 42
  • Votes 6
  • Parts 1
  • Reads 42
  • Votes 6
  • Parts 1
Complete, First published Jan 16, 2024
~وانشات~


مدت‌ها بود می‌دونست کارمندش جاسوس و خیانتکاره، اما گزارشش رو نمی‌داد. چون خیلی سخت و رضایت‌بخش تلاش می‌کرد خودش رو به یونگی ثابت کنه.
All Rights Reserved
Sign up to add Unfortunately, I still love you to your library and receive updates
or
#263سپ
Content Guidelines
You may also like
Don't Smoke | سـیـگـار نـکـشـ by zhra_m
4 parts Complete
❀ مولتی‌شات کامل⁴ ᝰ سیگار نکش ❀ ژانر ᝰ غمگین . روانشناسی . عاشقانه . اسمات ❀ تایپ-کاپل ᝰ ورس-ییجان ❀ نویسنده ᝰ زهرا.م "شی‌بو" ❥𝗠𝗨𝗟𝗧𝗜𝗦𝗛𝗢𝗧 ᝰ Full⁴ ❥𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘 ᝰ angst , psychology , romance , Smut ❥𝗧.𝗖 ᝰ Lsfy , Yizhan ❥𝗪𝗥𝗜𝗧𝗘𝗥 ᝰ zhra.m "XiBo" _____________________________ _میشه انقد نکشی؟ با چشمان بسته سر تکان داد و "هوم" کش‌داری گفت. _ییبو! آن صدای پر از سرزنش، باعث شد تا پلک‌هایش را از هم فاصله دهد. کمی مکث کرد و خیره در چشمان سرخ از خستگی جان دود سیگار را بیرون فرستاد. _اگه نکشم برمی‌گردی؟ نفس عمیقی کشید و به تقلید از او زمزمه کرد:‌ نه. _پس می‌کشم. جان خندید و با لحن هشداردهنده‌ای کلمات را به بیرون از لب‌هایش هدایت کرد: زیادی سرتقی. _برگرد و کاری کن سرتق نباشم. درحالی که روی شکم می‌خوابید گفت و جان از پشت دوربین به بدن لاغر اما زیادی زیبای روبه‌رویش خیره شد. _هنوز یک سال و پنج ماه و دو روز مونده. از قصد گوشه‌ی لباسش را بالا داد و سیگار را گوشه‌ی لبش چرخاند. _پس به اندازه‌ی یک سال و پنج ماه و دو روز می‌کشم. وقتی برگشتی جلوم رو بگیر.
MY LITTLE MIRACLE by NOVA-NE
85 parts Complete
"تمام شده" کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : هوپمین، نامجین ژانر : رومنس، انگست، اسمات، یکم خشن، هایبرید NOVA-NE × جونگی گول میده ملاگب ببلی باشه، تولوهدا بابایی _عزیزم بابایی همه تلاششو میکنه تا ببری رو بباره پیشت، چون خودشم دوست داره مراقبش باشه. ----------- اگر قبول ن..نکرد چی؟ پسر کوچولو زمزمه کرد ، مرد نگاه مهربونی به هایبرید انداخت و گفت نگرانش نباش، هیونگی قراره تا آخر عمر تورو پیش خودش نگه داره، دیگه نمیزارم بلایی سرت بیارن. ----------- × ته‌ته میتونه مامان باشه؟ + جونگی نباید اینو بگی، من پسرم، پسرا که نمیتونن مامان باشن فسقلی. چونه پسرک شروع به لرزیدن کرد و با چشمایی پر از اشک به تهیونگ خیره شد. ×ولی جونگی عاشگ ته‌ته شده، نمیهواد دوباله تنها و نالاحت باشه. ----------- با دستایی لرزون اشکهاش پاک کرد، سعی کرد نفسش رو تنظیم کنه و به حرف اومد +م..من فکر میکردم..شاید بتونیم یه فرصت کنار هم داشته باشیم..م..میدونم که موقعیتمون خیلی متفا... مرد با تک‌خندی بین حرف هایبرید پرید _ و کی گفته من قبول نمیکنم بچه؟
Cinderella with black shoes by minmini69
4 parts Ongoing
همیشه احساس میکردم یکی داره نگاهم میکنه. سعی کردم به این احساس توجهی نکنم،فکر میکردم توهمی بیش نیست ولی با چیزی که امروز تو اتاقم پیدا کرده بودم شکم به یقین تبدیل شد. __________________ با دیدن جغدی که این مدت همش پشت پنجره ی اتاقم میومد لبخندی زدم ولی صبر کن ببینم اون چجوری کنار پنجرمه درحالی که جایی برای نشستن نیست. گوشیم رو برداشتم تا ازش عکس بگیرم،با روشن کردن چراغخواب کنار تختم خواستم ازش عکسی بگیرم که با صحنه ای که دیدم از ترس خشکم زد ___________________ با دیدن شخصی که روی صندلیه وسط اتاق بود اشک تو چشمام حلقه زد و چونم از ترس و ناراحتی لرزید.حس میکردم قلبم از ناراحتی مچاله شد. با چشمایه اشکی به هیونگ نگاه کردم کسی که بیشتر از هرکسی تو دنیام بهش اعتماد داشتم ولی الان با دستایه خونی داشت میومد سمتم ___________________ یونجی: باور اینکه یونگی کوچولوم گمشده بود و دیگه برنمیگشت اشکی تو چشمام حلقه زد. حتی فکرشم نمیکردم شیطانی که زندگی برادر کوچولوم رو جهنم کرده بود کسی بود که خودم با دستایه خودم اورده بودمش تو خانوادمون. genre:Criminal,angst,smut,Bdsm,psychologic Couple:taekookgi,secret هشدار:این فنفیکشن شامل صحنه هایی از تجاوز و ادمخواری و قتل هست اگه دوست ندارین نخونین:)
TENSION🍷 by seta8603
29 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامشخص فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
fox cover
love case  cover
Don't Smoke | سـیـگـار نـکـشـ cover
seven⁷ cover
MY LITTLE MIRACLE cover
The world after the world cover
Cinderella with black shoes cover
4427 cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
TENSION🍷 cover

fox

32 parts Ongoing

جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی می‌دونه کیه و نه می‌دونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده ~> sara ○ کاپل اصلی ~> ویکوک ● روزهای آپ ~> سه شنبه ها _ ساعت 8 شب