در معروف ترین کلیسای سئول جین از یتیم خونه به کلیسا اومده بود «خوش اومدی سوکجین میخوای اتاقتو نشونت بدم؟» با صدای بم و ارومی دم گوش پسر حرف زد «سلام پدر بله ممنون میشم» این اولین دیدار منو و کشیش نامقدسی بود که کل وجود و روحمو برای خودش کرد «از این به بعد سوکجین هرچیزی گفتم گوش اطاعت میکنی» «بله پدر متوجه شدم» سوکجینی که با زورگویی مقاومت میکرد الان افسار اراده اش دست پدر روحانی کلیسا بپد «از این به بعد پروردگارت منم سوکجین از من اطاعت میکنی » سوکجین سرشو تکون داد «میخوای پروردگارت روحتو مورد امرزش قرار بده؟» «بله پدر میخوام روحمو مورد امرزش قرار بدید» «پس باید فرزند پروردگارت رو به دنیا بیاری تا هم بنده خوبی شناخته بشی هم روحت مورد امرزش قرار بگیره!» جین دهنش مثل ماهی باز و بسته میشد ولی ازش صدایی درنمیومد از کجا میدونست؟ «پ.پدر من» «کشیش نامقدسی که تبدیل به بنده محبوب پروردگار بشه تموم گناهانش بخشیده اس! بهترین انتخاب کردی!» ✝️Name : #Unholy_priest ✝️Genre : اسمات ، راهبه کشیش ، بی دی اس ام ، امپرگ , کمی ترسناک ✝️Couple : Namjin ✝️Writer : Moony