Happy ending
  • Reads 1,276
  • Votes 40
  • Parts 1
  • Reads 1,276
  • Votes 40
  • Parts 1
Ongoing, First published Jan 25, 2024
Mature
<<پایان خوش >>

کاپل اصلی:مینسونگ ،چانگجین ، چانلیکس ،ووسان
کاپل فرعی: سونگین 

ژانر : رومنس ،تاریخی،درام،فانتزی ،سفر در زمان ،اسمات


هان جیسونگ شخصیت اصلی رمان هیونجین‌ می تونه از پایان مقدر شده فرار کنه و شاهزاده خودش رو نجات بده ؟ چه اتفاقی قراره برای ووسان تو مرز عشق و نفرت بیافته ؟
نویسنده هیونجین چجوری قراره تو دنیای جدید زنده بمونه؟  آیا می تونه دوباره سونگمین ببینه؟ فلیکس چطور می تونه از فاش شدن دروغش فرار کنه ؟ 


روز آپ : متغیر [هفته ای یک چپتر]

وضعیت : درحال پخش 








#minsung  #leeknow #han #changjin #changbin 
#hyunjin #Chanlix #Chan #felix #jongin #sungmin #minsung_fanfacation 
#مینسونگ #تاریخی #فانتزی #چانگجین #چانلیکس 
#مینهو #جیسونگ #هان #چانگبین #هیونجین #فلیکس #چان #بنگچان #سونگمین #جونگین
All Rights Reserved
Sign up to add Happy ending to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
MY LITTLE MIRACLE by NOVA-NE
85 parts Complete
"تمام شده" کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : هوپمین، نامجین ژانر : رومنس، انگست، اسمات، یکم خشن، هایبرید NOVA-NE × جونگی گول میده ملاگب ببلی باشه، تولوهدا بابایی _عزیزم بابایی همه تلاششو میکنه تا ببری رو بباره پیشت، چون خودشم دوست داره مراقبش باشه. ----------- اگر قبول ن..نکرد چی؟ پسر کوچولو زمزمه کرد ، مرد نگاه مهربونی به هایبرید انداخت و گفت نگرانش نباش، هیونگی قراره تا آخر عمر تورو پیش خودش نگه داره، دیگه نمیزارم بلایی سرت بیارن. ----------- × ته‌ته میتونه مامان باشه؟ + جونگی نباید اینو بگی، من پسرم، پسرا که نمیتونن مامان باشن فسقلی. چونه پسرک شروع به لرزیدن کرد و با چشمایی پر از اشک به تهیونگ خیره شد. ×ولی جونگی عاشگ ته‌ته شده، نمیهواد دوباله تنها و نالاحت باشه. ----------- با دستایی لرزون اشکهاش پاک کرد، سعی کرد نفسش رو تنظیم کنه و به حرف اومد +م..من فکر میکردم..شاید بتونیم یه فرصت کنار هم داشته باشیم..م..میدونم که موقعیتمون خیلی متفا... مرد با تک‌خندی بین حرف هایبرید پرید _ و کی گفته من قبول نمیکنم بچه؟
﴾ Moon wolf  ﴿ by kimkook_Lovrita
34 parts Ongoing
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته
You may also like
Slide 1 of 10
MY LITTLE MIRACLE cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 cover
Strawberry farm||Kookv cover
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
﴾ Moon wolf  ﴿ cover
Hyunlix. cover
Lorenzo | لورنزو cover
Heartbeat |sevensome| cover

MY LITTLE MIRACLE

85 parts Complete

"تمام شده" کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : هوپمین، نامجین ژانر : رومنس، انگست، اسمات، یکم خشن، هایبرید NOVA-NE × جونگی گول میده ملاگب ببلی باشه، تولوهدا بابایی _عزیزم بابایی همه تلاششو میکنه تا ببری رو بباره پیشت، چون خودشم دوست داره مراقبش باشه. ----------- اگر قبول ن..نکرد چی؟ پسر کوچولو زمزمه کرد ، مرد نگاه مهربونی به هایبرید انداخت و گفت نگرانش نباش، هیونگی قراره تا آخر عمر تورو پیش خودش نگه داره، دیگه نمیزارم بلایی سرت بیارن. ----------- × ته‌ته میتونه مامان باشه؟ + جونگی نباید اینو بگی، من پسرم، پسرا که نمیتونن مامان باشن فسقلی. چونه پسرک شروع به لرزیدن کرد و با چشمایی پر از اشک به تهیونگ خیره شد. ×ولی جونگی عاشگ ته‌ته شده، نمیهواد دوباله تنها و نالاحت باشه. ----------- با دستایی لرزون اشکهاش پاک کرد، سعی کرد نفسش رو تنظیم کنه و به حرف اومد +م..من فکر میکردم..شاید بتونیم یه فرصت کنار هم داشته باشیم..م..میدونم که موقعیتمون خیلی متفا... مرد با تک‌خندی بین حرف هایبرید پرید _ و کی گفته من قبول نمیکنم بچه؟