{دستشو پشتت برد و دورِ کمرت انداخت و فشاری که باعثِ دردت شد ، به کمرت وارد کرد که تنت بیشتر به تنش چسبید . معذب شده خواستی از رو پاش بلند شی که نزاشت و با قدرتِ بیشتری نگهِت داشت . البته که میتونستی مقابله کنی و پَسِش بزنی . تو هم یه خون آشامِ سلطنتی بودی و قطعا قدرتِ بیش از حدی داشتی اما اریک فرق داشت . اون راسِ قدرت بود و این مسئله از طرفِ جادوگرِ پیر تایید شده بود و طلسمِ سلطنت بهش خونده شده بود . سرشو کنارِ گوشِت آورد و با صدایِ کنترل شده ای غرید: وظایفتو من تعیین میکنم(...) و تو حق نداری غیر ازین عمل کنی .} سلام به برو بچ واتپد . چطور مطورین؟ لیلیث اینجاست با یه ایمجینِ وان شات یا شایدم در صورت حمایت یه تو شات با ژانرِ: خون آشامی_ سلطنتی_ رومنس_ فانتزی راستش ایدش مثل ایده های دیگم یهو به ذهنم رسید و شروع کردم به نوشتنش . اولش همینجوری نوشتم و قصد نداشتم تو واتپد آپش کنم اما خب ازونجایی که فانتزیه احتمال دادم شاید دوست داشته باشین . و اینکه همونطور که گفتم یه ایمجینه پس باید خودتونو جایِ شخصیتِ مربوطه تصور کنید . قصد از نوشتنِ این ایمجین هم این بود که ریدرهای گرام یه دنیای متفاوت رو تجربه کنن . یه چیز دیگه ام اینکه وقتی به (...) این برخوردین اسمِ خودتونو در جای خالی قرار دهید . ۰/۵ نمره !All Rights Reserved
1 part