🂡🂡🂡مردی، زاده از قدرت، که نگاهش زمین رو از حرکت میاندازه.
سرد، خاموش، مثل سایهای که همیشه یه قدم از مرگ جلوتره.
میگن بیرحمه، سنگه، اما هیچکس نمیدونه تنها کسی که دل این جهنمزاده رو لرزوند، یه انتخاب بود.
انتخاب سرپرستی یه پسر پاک، که چشمهاش لبریز سکوت بود و دستهاش هنوز با جهان سیاه اون آشنا نشده بودن.
اما عشق همیشه آغوش نیست.
اون پسر، زیر پر و بال این مرد، سوخت، شکل گرفت و درآخر زهر شد.
حالا آس پیک پنهان در تاریکی اون مرده؛ یه سلاح مرگبار که پنهون پشت لبخندی دلرباست.
برای اون مرد میکشه، بدون پرسش، بدون مکث و از جسد دشمنهاش، پلههایی میسازه، پلههایی رو به مردی که نجاتش داد، نابودش کرد و حالا تنها آغوشیه که حاضرِ توی آتیشش بمیره.
این داستان سقوطیست در لباس نجات، عشقی زهرآلود، میان قاتل و نجاتیافتهای که خود تبدیل به مرگ شده.
🂡🂡🂡🂡
برشی از فیک
🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡
«-اونقدر بهت نزدیک شدم که میتونم لمسش کنم، دردهات، آرزوهات و لذت هات میخوام همشون رو احساس کنم»
🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡🂡
«پشیمون نیستم، حالا هدفم معلومه، میخوام روی زمینی که قدم میزنی فرشی از جنس دشمن هات پهن کنم.»
Genre: mafia, action, drama , romance, smut, verse
نویسنده: hediyeh
[Completed]
بهش میگفتن جِی کِی چون بیرحم ترین و سرد ترین رئیسه پک،،یا بهتر بگیم..رئیسه بانده مافیاییه بلک بلاد بود و همگی از او وحشت داشتند.
البته همه غیر از چند نفر...که کیم تهیونگ یکی از لجباز ترین و پرو ترینِ آنها بود که از شغله آلفاش هیچ خبری نداشت و همیشه دسته رد به سینه ی اون میزد.
رابطه ی این دو به آرامی و کاملا عادی شروع شده بود تا وقتی که دشمن های بانده کوک از موضوعی که جونگکوک امگای حقیقیش رو پیدا کرده خبر دار شدن و برای صدمه زدن به او..فکوس کردن روی امگای اون که بدترین نقطه ضعفش بود،،کیم تهیونگ!
"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"-
[the true luna]
ژانر: امگاورس / مافیا / انگست / هیجانی / اسمات
کاپل: کوکوی / یونمین / نامجین / چانبک
آپ: نامنظم
"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"--"-
+من بخاطره شغله لعنتیه تو..هزاران بار مورده حمله قرار گرفتم...
-تهیونگ صبر کن...
+بخاطره شغله تو نزدیک بوده که بمیرم!!
-تهیونگ...
+بخاطرههه شغله توو زندگیم نابودد شدد!!اونوقت چی؟؟توی چشمام زل میزنی و تایید میکنی که تو رئیسه مافیایی؟؟!تموم شد کوک!...هرچی که بینه ما بوده همین الان تموم شده میفهمی؟؟نه دیگه تو آلفای منی..و نه من امگای تو..تمام!
-یک قدم دیگه پات رو از لبه ی اون در بیرون بزار تا یه گلوله توی مغزه نحیفت خالی کنممم!!