وضعیت : در حال آپ
عشق قدرتمنده . حتی اگه یه کلمه باشه . عشق میتونه راه خودش رو برای شفا دادن زخم های مردم پیدا کنه ، میتونه صدمه بزنه و میتونه بکشه !
حتی میتونه درمان کنه ...
تهیونگ ، درمان ، زندگی ، روح ، امید و قدرت جونگ کوکه .
عشق بدترین بخش این دنیاست . اگه عشق باشه ، درد ، رنج و هزینه های زیادی رو متحمل میشی .
جئون جونگکوک ، توی زندگی قبلش تارم زده و الان ، از نظر روانی ناپایداره و زندگیش ، زمانی متحول میشه که تهیونگ رو به عنوان یه پزشک ، وارد زندگیش میکنه .
بیاین ببینیم تهیونگ چطور دیوارهای دور جونگ کوک رو میشکنه و کاری میکنه که عشق رو احساس کنه .
شروع : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
پایان :_/_/_
@genius_suga7
نام:𝔾𝕠𝕝𝕕 𝕗𝕚𝕤𝕙🐠💫
کاپل اصلی:کوکمین
کاپل فرعی: نامجین
عشق بین گروگان و گروگانگیر❤
💦🔞اسمات مثل همیشه بخش اصلی و جذاب فیک منه💦🔞
پسرک با بغض لب زد: مردن ترس داره؟!
تنها پسر سیاه پوش تو اون اتاق تاریک و نمور پوزخندی زد و لب زد: بستگی به نحوه ی مردنت داره...مثلا یکی روشش اینکه با گلوله مغزت رو سوراخ کنم یا شاید قلبت رو!؟
پسرک آب دهنش رو قورت داد و لب زد: تو.. این کارو میکنی؟!
مرد با قدم های آروم و استوار درست پشت سرش قرار گرفت و با لذت به لرزش بدن پسر کوچیکتر زل زد: نه... من قرار نیست تورو به همین راحتی از دست بدم ماهی طلایی...
چرخی به دور پسرک زد و اینبار درست مقابلش قرار گرفت و دستش رو به زیر چونه ی او گرفت و به چشمای لبریز از اشک پسر زل زد و لب زد: کاری میکنم که هرروز بمیری و زنده شی... باید انتقامم رو ازتون بگیرم خانواده پارک!
╱╲❀╱╲╱╲❀╱╲╱╲❀╱╲
لب هاش که با همون بوسه ی وحشیانه ی جونگکوک بزرگتر و قرمز به نظر میومدند،میلرزیدند...
خدایا مثل اینکه بی خیال شده بود...
خدایا یعنی قرار بود رها کنه؟!...
اما با حرفی که از بین لب هایی که توسط شون بوسیده شده بود خارج شد، لبخند به سرعت از روی لب هاش پاک شدن..
- به نظرت واکنش پدرت وقتی پسرکش زیرم داره از درد ناله میکنه و من سخت و محکم میکنمش چیه؟!