Lay Back
  • Reads 970
  • Votes 261
  • Parts 10
  • Reads 970
  • Votes 261
  • Parts 10
Complete, First published Feb 11, 2024
تکیه زدن
(Complete)

نویسنده:Changdeol 

مترجم:Tania kh 

مینی فیک کاپلی:هونهو 

ژانر:درام،عاشقانه،زندگی روزمره،انگست 

توضیحات:
جونمیون شاید از دنیا دست کشیده ولی دنیا هنوز هم نمیخواد ازش دست بکشه.دنیا به این آسونی ازش ناامید نمیشه...
‌
‌
این مینی فیک بعد از گوش کردن به آهنگ LayBack به ذهن نویسنده اومده.
امیدوارم شما هم مثل من از خوندنش لذت ببرید.
All Rights Reserved
Sign up to add Lay Back to your library and receive updates
or
#69shortstory
Content Guidelines
You may also like
Come Back God's  by ghoorbeh
44 parts Complete
آن پیر عفریت قدم به قدم داشت نزدیک تر میشد : نه تو و نه هیچکس دیگه ای نمیتونه خدایان رو نابود کنه ! با قهقهه گفت : اونا دارن برمی‌گردن ... دارن میان سراغ تو و زین ... به زودی تاوان بزرگی پس میدین و قربانی هایی که مانعش شدین رو میگیرن ! حرف زن رعشه به تنش انداخت ... ماریان با خنجر خونی اش به او نزدیک می شد و لیام همگام با او عقب عقب می‌رفت تا به دیوار پشت سرش برخورد کرد . صدای گرم و نرم مَرد مو نقره ای به گوشش خورد تا مثل همیشه خدایان خیالی را از او دور کُنَد اما لیام با وحشت فریاد کشید . پادشاه با شوک لب هایش را تکان داد : نمیخواستم بترسونمت ! با احتیاط نزدیک تر رفت و به یاورش گفت : لیام صدامو می شنوی؟! لیام بی هیچ حرفی به چشمان مرد مو نقره ای خیره شد . سفیدی چشمانش را انگار به خون آغشته کرده بودند ... عنبیه و مردمکش می لرزید و حرف های ماریان در ذهنش تکرار می‌شد . بی حواس لب زد : اونا برمیگردن ! زین با اخم و تعجب نزدیک تر شد و پرسید : کیا ؟! لیام همچنان بدون پلک زدن به چشم هایش خیره بود : خدایان ...
Full🌪️I fell in love with a criminal 🌪️ by crazy_doctor94
4 parts Complete
📘 عنوان: #من_عاشق_یک_جنایتکار_شدم 🔫 #I_fell_in_love_with_a_criminal 👨‍❤️‍👨️ کاپل ها: سکای/کایهون، چانبک 🔍 ژانر: ر‌‌ُمنس، اسمات، پلیسی ✍🏼 خلاصه: { - دوست پسر جندت مارو لو داد.. لعنت بهش! تمام زحماتی که کشیده بودیم به فاک رفت عوضی فقط بخاطر اینکه تو میخواستی باسن پرشو مال خودت بکنی! + بکهیون.. خوشحال میشم اگه دهنتو ببندی! اون هنوز دوست پسرمه و این حقیقت که یک پلیس نفوذی لعنتی بوده هیچ تغییری توی علاقه ای که بهش دارم ایجاد نمیکنه! کای دوباره کامی از سیگارش گرفت و با تصور نگاه خماری که خیانتکار عزیزدلش داشت.. لبخند مسخ شده ای زد. سال پیش که درگیر رابطه عاشقانه پرشور و شهوتی با یک مرد بسیار جذاب همه چیز تموم شده بود! به هیچ عنوان فکر نمیکرد اون مرد روزی تمام زحمات خودش و باندش رو به باد هوا بده! و اوج زیباییش اینجا بود که اوه سهون دو روز قبل از اینکه پلیس نقشه حمله ش رو عملی کنه به کای گفت که در حقیقت کیه و تابحال چیکارها کرده! و جواب کای چیزی جز خنده های دیوانه وارش نبود... } ◢✥◤#معرفی_چندشاتی
You may also like
Slide 1 of 10
Come Back God's  cover
𝐦𝐨𝐭𝐨𝐫𝐜𝐲𝐜𝐥𝐢𝐬𝐭 🏍 cover
Absolute Calm(ziam Mpreg) cover
Completed[My lover is my portrait]  cover
condition of love cover
Top Omega  cover
TIME(bjyx)✔️ cover
Full🌪️I fell in love with a criminal 🌪️ cover
🥀Black  Rose 🥀 cover
The eyes  cover

Come Back God's

44 parts Complete

آن پیر عفریت قدم به قدم داشت نزدیک تر میشد : نه تو و نه هیچکس دیگه ای نمیتونه خدایان رو نابود کنه ! با قهقهه گفت : اونا دارن برمی‌گردن ... دارن میان سراغ تو و زین ... به زودی تاوان بزرگی پس میدین و قربانی هایی که مانعش شدین رو میگیرن ! حرف زن رعشه به تنش انداخت ... ماریان با خنجر خونی اش به او نزدیک می شد و لیام همگام با او عقب عقب می‌رفت تا به دیوار پشت سرش برخورد کرد . صدای گرم و نرم مَرد مو نقره ای به گوشش خورد تا مثل همیشه خدایان خیالی را از او دور کُنَد اما لیام با وحشت فریاد کشید . پادشاه با شوک لب هایش را تکان داد : نمیخواستم بترسونمت ! با احتیاط نزدیک تر رفت و به یاورش گفت : لیام صدامو می شنوی؟! لیام بی هیچ حرفی به چشمان مرد مو نقره ای خیره شد . سفیدی چشمانش را انگار به خون آغشته کرده بودند ... عنبیه و مردمکش می لرزید و حرف های ماریان در ذهنش تکرار می‌شد . بی حواس لب زد : اونا برمیگردن ! زین با اخم و تعجب نزدیک تر شد و پرسید : کیا ؟! لیام همچنان بدون پلک زدن به چشم هایش خیره بود : خدایان ...