Story cover for 💎dark and pink💎 by Jimin2962
💎dark and pink💎
  • WpView
    Reads 11,948
  • WpVote
    Votes 1,580
  • WpPart
    Parts 12
  • WpView
    Reads 11,948
  • WpVote
    Votes 1,580
  • WpPart
    Parts 12
Ongoing, First published Feb 12, 2024
+ مین یونگی تو اونو کشتیش! 
            - اون بهت دست زد صورتی! 
           + اون دوست پسر لعنتیم بود تنها کسی که بهم اهمیت میداد!
           -به هرحال اون بهت دست زد..

                ═════════
کاپل اصلی :یونمین

 کاپل فرعی/ویکوک / کوکوی(ورس)

نامجین/هیونلیکس/هیونین/چانبک

ژانر:جنایی/ انگست/ اکشن/ اسمات/ رمنس/مافیای/ پلیسی/

و اندکی کمدی؟! انگست+کمدی! هپی اند

نویسنده:Elicaster




🥇#yoonmin
#vkook
#Jimin
#bTS
#Yoongi
#Shuga
All Rights Reserved
Sign up to add 💎dark and pink💎 to your library and receive updates
or
#54هیونین
Content Guidelines
You may also like
Coshay / نامیرا by rominaromina396
128 parts Ongoing
فصل 1 احساس تنهایی خیلی خوبه ولی نه وقتی ۱۶ سال طول بکشه بلاخره یه جایی کم میاری ، کنجکاوی قلقلکت میده و دلو میزنی ب دریا و ...فرار میکنی ... ولی همیشه قرار نیست نتیجه ی یک اشتباه بد باشه شاید بشه شروع ی زندگی دوست‌داشتنی و پر ماجرا و شاید عجیب .... بخشی از داستان : پس من چی ؟ پسر کوچیک تر ب صورت مثل برف شوگا نگاه کرد هول شد .." .آلفا ! شوگا بیحرف همون دست جیمین رو سمت لباش برد و خورد . انگشتای عسلی جیمینم همراهش وارد دهنش شد و موج الکتریسیته ای وارد بدن امگا کرد. جیمین مسخ شده به چشمایی ک اگه اشتباه نمی‌کرد برق شیطنت از توش پیدا بود خیره شد.... کوک مثل بچه ها اعتراض کرد " هئونگگگگگ اون مال من بود ‌..من هنوز گشنمه ..!!! تهیونگ ک سیر شده بود به دیوار پشت سرش تکیه دادو دستی ب شکمش کشید ... " آخيش... چه خوب که من سیر شدم ! " کوک با غیض نیم خیز شد " میام میزنمتا ... تهیونگ با تخسی نگاهش کرد " جرئت داری بیا... فصل اول تمام شده😍🖖🏻 . . . فصل دوم در همین صفحه گذاشته میشه 😈🙈 داستان یه خانوادست ....اما ...آیا یه خانواده عادی ؟ ... . . . +میتونی تصور کنی از پدرت دو سال کوچیک تر باشی ؟! _ مطمئنی پدرته ؟! + اره ..... _ پس دیوونه شدی .. + نمیدونم ....شاید ... . . . زندگی مخفیانه یه خانواده ....و داستان های بینشون ... . . . هیجانی کمدی معمایی کاپل :
Silence & shadow/سکوت و سایه by writerokiko
19 parts Ongoing
درحال آپ📌 -چرا ابرک صدام میزنی؟ -چون با دیدنت یاد بارون می افتم... -اوه... اون خیلی زیباست! چطوری تونستم اذیتش کنم؟ *** سئول زیر سایهٔ سیاستمدارهای فاسد و قدرت‌های پشت‌پرده خفه شده؛ و در دل همین آشوب، جونگ‌کوک و شش نفر از نزدیک‌ترین همراهانش تبدیل شدن به کابوس شبانه‌ی دنیا میشن. گروهی که با برنامه‌ریزی دقیق و بی‌رحمانه، یکی‌یکی مهره‌های اصلی فساد رو حذف می‌کنن و پلیس فقط ردّی از مرگ پشت سرشون پیدا می‌کنه. اما آخرین نقشه‌شون با همه فرق می‌کنه. این بار نه برای کشتن، بلکه برای گرفتن یک گروگان. پسر هفده‌ساله‌ای به اسم کیم تهیونگ که هیچوقت توی زندگیش حرف نزده. پسر بچه ای که هیچ نقشی تو فساد شهر نداشته؛ فقط اشتباهش توی دنیا این بوده که به خانواده‌ای وصل بوده که قدرت دستشونه. وقتی نقشه اجرا می‌شه و تهیونگ به مخفی‌گاه منتقل می‌شه، همه‌چیز طبق برنامه‌ست... جونگ‌کوکی که همیشه یخ‌زده، محاسبه‌گر و بدون ترحم کار کرده، وقتی با سکوت سنگین تهیونگ و نگاه‌های درهم‌شکستۀ اون روبه‌رو می‌شه، چیزی تو وجودش از ریتم می‌افته. این پسر قرار نبود براش مهم بشه. قرار نبود ذهنش رو در میانهٔ یک جنگ تمام‌عیار درگیر کنه. اما همون چند نگاه کافیه تا تعادل جونگ‌کوک ترک بخوره و ناگهان گروهی که سال‌ها با دستورهای س
Smell Of Death | بـــوے  ̶ م̶ر̶گ̶ــــ by w_crow
27 parts Ongoing
🚨‼️🔞دارای صحنە های باز و خشن - BDSM 🔞‼️🚨 ژانر ~ رازآلود ، روانشناسی با چاشنی درام ، مافیایی 🚨سد انده! و بوک مریضیه 👨🏻‍🦯این داستان نە جهت تایید یا شناختە شدن بلکە صرفا برای تفریح و لذت نویسندە نوشتە میشە! کاپل ها ~ چانجین ، مینسونگ کاپل های فرعی ~ چانمین ، هیونلیکس ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ اسمشو زمزمه کرد: "جیسونگ." پسر روی تخت دراز کشیده بود ؛ دست‌ها و پاهاش با روبان مشکی رنگی بسته شده بودن ، چشم بندی روی چشماش بود و مثل یه شئ لوکس کادوپیچ شده بود. قفسهٔ سینه‌اش از نفساش آروم و عمیق بالا و پایین می‌شد ، اما مینهو می‌دونست ، اون بیداره. حسش می‌کرد. لرزش‌های نامحسوسش و لبای قرمز و لرزونشو میدید و میدونست پسرک ترسیده... و این مینهو بود که خودشو سرزنش میکرد بابت چیزی که از خیلی وقت پیش به خوبی فهمیدە بود! پسر میدونست هرچقدر بیشتر دستو پا بزنە ، بیشتر توی باتلاق چان گیر میوفته و اهرم فشار جدیدش قرارە جیسونگ باشە و بازم سعی کرده بود فرار کنه! چان پشت سرشون ، با لذت آشکاری توی چشماش ، ایستاده بود. دست‌هاش رو توی جیب فرو برده بود و از دیدن عکس‌العمل پسرش لذت می‌برد. آروم ، با لحنی که از همیشه عمیق‌تر بود گفت: "بهت گفته بودم لی‌نو! ؛ تو مجبورتر از چیزی هستی که فکرشو می‌ کنی"
You may also like
Slide 1 of 10
(GANGSTER) COMPLETED   cover
Who are you? cover
𝑭𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒎𝒆𝒆𝒕𝒊𝒏𝒈《𝒗���𝒌𝒐𝒐𝒌》 cover
DESEIT | VK cover
٭ Black wine ٭ cover
Coshay / نامیرا cover
Silence & shadow/سکوت و سایه cover
𝙈𝙮 𝘾𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧 •𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠• cover
My Beloved Spouse🦢°"روانیه جذاب" °My love🍷⛓️ cover
Smell Of Death | بـــوے  ̶ م̶ر̶گ̶ــــ cover

(GANGSTER) COMPLETED

71 parts Ongoing

جونگکوک بخاطر وابستگی شدیدی که به پدرخونده‌اش کیم تهیونگ داشت، دلش میخواد همه‌جا کنارش باشه حتی تو زندان.