eternal darkness
  • Reads 579
  • Votes 110
  • Parts 23
  • Reads 579
  • Votes 110
  • Parts 23
Complete, First published Feb 13, 2024
Mature
_ قبل از هرچیزی باید بدونی شیطان همه رو فریب میده پس نباید بهشون اعتماد کنی 

_اما اون شیطان اون واقعا اونطور که در موردش تو کتاب انجیل گفته شده نبود 

_اون فرق داشت اون از جونش گذشت تا روستارو نجات بده اما این پایان ماجرا نبود!! 

کاپل اصلی: تهکوک یونمین  

کاپل فرعی : نامجین سپ  ویمین یونکوک 

ژانر : فانتزی / ترسناک/ راز الود/اسمات
All Rights Reserved
Sign up to add eternal darkness to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Mångata | NamJin [COMPLETED] by MatildaTheWatson
5 parts Complete Mature
☾ مُنگاتا | انعکاس نور ماه روی آب ☽ [کامل‌شده] × داستان کوتاه × ≍ کاپل ↤ نامجین ≍ ژانر ↤درام، عاشقانه، فانتزی ≍ نویسنده ↤𝕐𝕦𝕞𝕖 ≍ نامجون نوجوونی بود که از کودکی، رویای پیوستن به نیروی دریایی کشورش رو در سر داشت و هر روز توی بندر، منتظر رسیدن یکی از کشتی‌های نیروی دریایی می‌نشست، تا برگشتن سربازهایی رو ببینه که موفقیتشون در ماموریت رو فریاد می‌زنن! و روزی که کشتی نیروی دریایی به بندر برنگشت، اون نوجوون سردرگم ماهی‌گیر غریبه‌ای رو ملاقات کرد که بوی مرگ رو از اقیانوس احساس کرده بود. غریبه‌ای که نامجون با شنیدن صدای آوازش، خیلی زود متوجه پیوند عجیبش با اقیانوس شد. پیوند عجیبی که به طرز غریبی، عمیق بود. پیوندی که اون مرد مهربون و کم‌حرف رو به کام مرگ می‌کشوند، غرقش می‌کرد و دوباره به سر خونه‌ی اول برش می‌گردوند. و نامجونِ جوان و شیفته‌ی اقیانوس، متوجه نبود که اون پیوند، چه عذابی برای مرد دوست‌داشتنیش به همراه داره... × این داستان کوتاه در کانال تلگرامی @Army_Area منتشر شده. ×
You may also like
Slide 1 of 10
Mångata | NamJin [COMPLETED] cover
Yul Choice  cover
Lips on your skin|Kookv cover
my pain cover
its my baby 🐺🍼 ( Kookv ) cover
.𝐒𝐭𝐫𝐚𝐰𝐛𝐞𝐫𝐫𝐲. cover
 🔞🖤𝕌𝕟𝕨𝕒𝕟𝕥𝕖𝕕 𝕞𝕒𝕣𝕣𝕚𝕒𝕘𝕖❤🔞 cover
Buried Alive VKOOK-KOOKV cover
الفای جذابم cover
Dance with Vampire cover

Mångata | NamJin [COMPLETED]

5 parts Complete Mature

☾ مُنگاتا | انعکاس نور ماه روی آب ☽ [کامل‌شده] × داستان کوتاه × ≍ کاپل ↤ نامجین ≍ ژانر ↤درام، عاشقانه، فانتزی ≍ نویسنده ↤𝕐𝕦𝕞𝕖 ≍ نامجون نوجوونی بود که از کودکی، رویای پیوستن به نیروی دریایی کشورش رو در سر داشت و هر روز توی بندر، منتظر رسیدن یکی از کشتی‌های نیروی دریایی می‌نشست، تا برگشتن سربازهایی رو ببینه که موفقیتشون در ماموریت رو فریاد می‌زنن! و روزی که کشتی نیروی دریایی به بندر برنگشت، اون نوجوون سردرگم ماهی‌گیر غریبه‌ای رو ملاقات کرد که بوی مرگ رو از اقیانوس احساس کرده بود. غریبه‌ای که نامجون با شنیدن صدای آوازش، خیلی زود متوجه پیوند عجیبش با اقیانوس شد. پیوند عجیبی که به طرز غریبی، عمیق بود. پیوندی که اون مرد مهربون و کم‌حرف رو به کام مرگ می‌کشوند، غرقش می‌کرد و دوباره به سر خونه‌ی اول برش می‌گردوند. و نامجونِ جوان و شیفته‌ی اقیانوس، متوجه نبود که اون پیوند، چه عذابی برای مرد دوست‌داشتنیش به همراه داره... × این داستان کوتاه در کانال تلگرامی @Army_Area منتشر شده. ×