چی میشه اگه یه پسر عاشق پدرش بشه؟ اونم پدری که از پسرش متنفره و اون رو مقصر مرگ و از دست دادن عشق زندگیش میدونه! جونگکوکی که همه میدونن چقدر تو کلان شهر سئول خواهان داره، چه دختر، چه پسر! جونگکوکی که با وجود تمام زیبایی هاش، جذابیت هاش، جذب هیچکس نمیشه و هیچکس اونطوری که باید درونش رو به آتیش نمیکشه، هیچ حس عطش و خواستنی رو درونش به وجود نمیاره! حالا چی میشه اگه جونگکوک اون حسی که دنبالش بود و از هیچکس دریافت نمیکرد، از پدرش پارک جیمین دریافت کنه؟ این عجیبه، اما زمانی عجیب تر میشه که کیم تهیونگ دایی جونگکوک از آمریکا برمیگرده و با دیدن شوهرخواهرش بهش دل میبنده! و حالا اینجا دایی و خواهرزاده ای رو داریم که عاشق یه نفر شدن، اونم وقتی برای یه نفرشون حکم شوهرخواهر رو داره و برای دیگری حکم پدر!!