وی ووشیان عصبانی شد و گفت: "برادر کوچک؟چی میگی؟من سی و پنج سالمه! تو دیگه آخرش باید بیست و پنج سالت باشه!" شیه لیان با لبخند گفت:"نه.من هشتصد سالمه!" وی ووشیان گفت:"تو حتی چهارصد ساله هم به نظر نمیرسی!..ولی جدی چند سالته؟" شیه لیان گفت:"من جدی هشتصد سالمه!" ----- وقتی وی ووشیان مرده بود،لان وانگجی زمان زیادی برای دعا با خدایان مختلف رو داشت. یکی از اون خدایان هواچنگ بود. ***** کاپل:وانگشیان،هوالیان ژانر:تاریخی،رمنس مترجم:یوهنگ نویسنده:etymologyplaygroundAll Rights Reserved