#ویکوک #هوپمین #کیم تهیونگ #جئون جانگکوک #کیم نامجون #کیم سوکجین #جانگ هوسوک #پارک جیمین #رومنس #رومانس #درام #دراما #انگست #بی تی اس #فیکشن #فن فیکشن #اکشن #ماجراجویی #Romance #Drama #Angst #Amnesia #Vkook #Hopemin #Kimtaehyung #JeonJungkook #BTS #Fanfiction #the19s #19s #classic #Captains #strategy #secret "چشم هامو که باز کردم، صورتش توی چند متریم بود. لبخند زدم و دست دراز کردم تا صورتش رو لمس کنم، اما.... تصویرش کم رنگ و ناپدید شد." 5 سالی میشد که قلبی در سینش نمیتپید؛ سرد و بی روح روزهای زندگیش رو سپری و روزشماری لحظهای رو میکرد تا بتونه انتقام قلب خستش رو از کسایی که باعث این ماجرا بودن بگیره. کاپيتان کيم تهيونگ، مردی که هیچوقت توی زندگیش شکست نخورده بود این دفعه با نیرنگ ها و فریب هایی که بهش زده بودن باعث شدن طوری شکست بخوره که حتی نفهمه این اتفاق از کجا و چطور براش افتاده. اتفاق شومی که حتی ترسناک ترین کابوس هاشم دربرابرش کم میاوردن. به دنبال راهی برای برگردوندن همه چیزش بود. همه چیزی که هرروز خودش رو دربرابر اتفاقی که به خاطر شیطان صفت هایی که قرار نیست هیچوقت نسلشون منقرض بشه، مقصر میدونست. - شاید از نظر تو سخت باشه که عشقی که توی این دنیا لایقش بودم رو بدست بیارم، ولی برای دوباره زنده شدن در قلمرو روحت، حاضرم تک تک ستاره های کهکشان رو به سلطه در بیارم و