جنون ارثی آخرش گریبانگیر بکهیون هم شد. مگه میشد هر روز جواهرسازی پدرش رو ببینه و نفسش بند نیاد؟ این اعجوبه که اتفاقا با قاتل دیگهای سر و سری داشت توی دو چشم پسر زل میزد و روحش رو میخورد. مینیونگ هم همیشه نگران این رابطه پدر و پسری بود اما فکر نمیکرد روزی برسه که بکهیون سرش رو از لای نمایشنامههای شکسپیر بیرون بیاره و واقعا زندگی کنه. . -ممکنه بعدا توی جهنم بپوسم؟ در ازای این لذت؟ البته که ترجیح میدم لای اون آتیش مزخرف جزغاله شم چون من لای این گناه مزه واقعی بهشت رو قبلا چشیدم! . -کسی که میخواد قبل از سرداشتن خونه داشته باشه شپش به سر نداشتهش میذاره، مادر جان. . عنوان: ویلیام | William نویسنده: SUNSET | سانست کاپل: چانبک، سولی ژانر: رمنس، انگست، جنایی - مینی فیک -